اثر پذيرش پيش فرض‌هاي توحيدي در تدريس

1401/12/01 15:08
فصل قبل

 

علم بدون پيش فرض قابل تصور نيست بلکه نوع آن ها متفاوت است. هيچ عالمي نمي توان يافت که نظريه علمي خود را بدون استناد به مجموعه اي از باورهاي قبل از فعاليت علمي طرح کند و هيچ نظريه اي نمي توان يافت که آميخته به فلسفه و مجموعه اي از ارزش ها نباشد. آنچه که تفاوت مي کند نوع فلسفه ها و پيش فرض هاست. يا ترديد داشتن پيش فرض توحيدي فضا ذهني و عملي تدريس را معنويو و توحيدي مي کند و فقدان آن ها تدريس را صرفاً دنيوي و بدون ارتباط با عالم ماوراء طبيعت مي نمايد.

تدريس مرتبط به عالَم معنا با تدريس بي ارتباط با عالَم معنا از جميع جهات تفاوت دارد. ظاهراً در اين دو شيوه و يا در نوع تدريس ممکن است فرق بارزي مشاهده نشود ولي باطن و لايه هاي دروني تر تعاملات آثار متفاوتي به دنبال خواهد داشت. بيان را اصلاح کنم، تدريس مبتني بر پيش فرض هاي توحيدي در ظاهر نيز پيام ها و نشانه هاي خاص خواهد داشت. نوع هنجارهايي که استاد به رعايت آن ها متعهد است، واژه ها و کلماتي که استاد و شادگردان بر زبان جاري مي سازند، بايدها و نبايدهايي که بر رفتارها حاکم است، همه و همه جهت گيري توحيدي خواهد داشت. همين که يک استاد در تدريس خود علاوه بر تجربه و آزمايش از استدلال هاي عقلاني و آموزه هاي وحياني نيز مدد مي گيرد در حقيقت با عالم معنا مرتبط شده است. آيه اي از قرآن مورد استناد قرار مي گيرد و مجموعه اي از ارزش ها به عنوان ارزش هاي ذاتي مطرح و از دانشجويان خواسته مي شود در احترام و رعايت آن ها حساس باشند در واقع با پيش فرض توحيدي تدريس کرده است.

اين نوع جلوههاي توحيدي را ميتوان در رفتارها مشاهده کرد ولي نيت الهي و اخلاص و يا توسّل و توکّل استاد قابل مشاهده نيست ولي نتايج آنها در علم و آموزش ظاهر خواهد شد. استادي که نيّت الهي دارد تدريس با برکت و اثر گذاري خواهد داشت و توسّلي که در عالم درون انجام ميگيرد عامل معنوي را به فرايند تدريس وارد خواهد نمود. نبايد انتظار داشته باشيم انسانهاي سکولار و يا مارکسيستهاي ضدّ خدا اين تعابير را به آساني بپذيرند. اين تضّاد بين دو نگرش توحيدي و غير توحيدي از آغاز بوده و هر زمان به نوعي جلوه گري گرده است.

استاد معتقد به پيش فرضهاي توحيدي هر قدر به آن پيش فرضها مؤمن تر باشد آثار و نتايج معنوي و توحيدي ان در زندگي و تربيت شاگردان بيش تر و عميق تر خواهد بود. در اين جا چنين ادعايي وجود ندارد که لزوماً بر زبان جاري ساختن مسايل ماورايي در هر شرايطي مفيد و مؤثر است. چه بسا به کار بردن صوري و صرفاً زباني آنها مضّر نيز باشد. تعبير « وَلا يزيد الطالبينَ الاّ خساراً» قرآن کريم همين پيام را به بندگان خدا ميرساند. گاهي تلاوت قرآن با قصد غير الهي و دنيا طلبانه به فرد و جامعه خسارت بزند. اين خسارت ممکن است در تدريس استاد نيز رخ بدهد. قابل ذکر است که معمولاً نيّت خالص با نيّت غير خالص و منفعت طلبانه در چهره و رفتار آشکار ميگردد.

نيّت هاي ناخالص در مترّبي تغيير حال ايجاد نمي کند برعکس صرفاً نگاه به چهرة استاد باحال و با نيّت خالص منشأ دگر گوني هاي مثبت اخلاقي و روحي در دانشجو مي شود.

قرآن کريم، به عنوان کامل ترين کتب آسماني و معجزه جاويد پيامبر خاتم حضرت محمد (ص) در تبيين معارف الهي شيوههاي ويژه اي دارد. اکنون به بررسي تفاوت قرآن کريم با کتب علمي در تبيين معارف ميپردازيم.

فصل بعد
نقدها و نظرات