درس 2: روان‌شناسی یادگیری

1401/07/23 10:06
فصل قبل

سرفصل1: نظریه شناختی - اجتماعی

نمونه 6- مطلب درسی: مفاهیم اولیه یادگیری اجتماعی (مشاهده ای) 

مردم میتوانند از طریق مشاهده یاد بگیرند. بندورا در آزمایش معروف خود به نام «عروسک بوبو» نشان داد که کودکان رفتارهایی را که در دیگران مشاهده میکنند، یاد گرفته و تقلید میکنند. کودکانی که در آزمایش بندورا شرکت کرده بودند، آدم بالغی را مشاهده کردند که رفتار خشنی با عروسک بوبو داشت. هنگامی که بعداً به کودکان اجازه داده شد تا در یک اتاق دیگر به بازی با عروسک بوبو بپردازند، آنها شروع به تقلید و تکرار رفتارهای خشنی که قبلاً مشاهده کرده بودند، نمودند[1].

مشاهده، همان الگوگیری است و الگو نیز از مباحث بسیار کلیدی در تربیت میباشد و بر نقش آن در آموزه های دینی تاکید شده است، همانطور که امام صادق g در تبیین روش تربیت و دعوت به کار نیک می فرمایند: «با رفتار مردم را به کار نیک دعوت کنید و صرفا با زبان اکتفا نکنید»؛[2] و خداوند نیز در قرآن کریم پیامبر a را به عنوان یک الگوی عملی معرفی میفرماید: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[3]

مسلما برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود

جهت مطالعه بیشتر:

نگاه به عالم و دانشمند

در حدیثی از پیامبر a میخوانیم:

نگاه کردن به روی دانشمند [به منزلت و پایه] عبادت و بندگی (خدای تعالی) است[4].

حضرت صادق g نیز از طریق پدران بزرگوارش از پیامبر a روایت فرمودند:

نگاه با محبت به چهره عالم، عبادت است[5]

از امام صادق g، راجع به این سخن پیامبر a که «نگاه کردن به چهره علما عبادت است». پرسیدند، فرمود:

مقصود، آن عالمی است که هر گاه به او نگاه کنی، تو را به یاد آخرت بیاندازد، و هر کس جز این باشد، نگاه کردن به او، فساد است. یا عالم باش، یا متعلّم، یا مستمع، و یا دوستدار عالمان؛ پنجمی نباش که هلاک می‏شوی. [6] (منظور از پنجمی یعنی دسته پنجم نباشید.)

منظور چه عالمی است؟

از محضر مرحوم آیت الله العظمی بهجت قدسسره سؤال شد که: آیا روایتی که میفرماید: «أَلنَّظَرُ إِلی وَجْهِ الْعالِمِ عِبادَةٌ» از باب این است که انسان را به یاد خدا می اندازد؟

جواب معظّم له: بله، در روایت است که از حضرت عیسی g سؤال کردند: یا روحِ الله  مَنْ نُجالِسُ؟ ای روح خدا، با چه کسی مُجالست و هم نشینی کنیم؟

فَقالَ g: جَالِسُوا مَنْ یُذَکرُکمُ الله رُؤْیَتُهُ، وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ، وَ یُرَغِّبُکمْ فِی الاْآخِرَةِ عَمَلُهُ[7]

فرمود: با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا می آورد، و سخن او بر دانش شما می افزاید، و عمل او شما را به آخرت علاقمند میکند[8].

ضرورت معرفی پیامبر به عنوان الگو

 اولین اصل و اولین حرف مهمی که باید از دین بدانیم، شناختن شخصیت حضرت محمد a است. هرگاه از ما از اصول دین را بپرسند، بنا بر رسم دیرین و آموزشهای خردسالیمان پنج اصل دین را برمیشمریم و اینگونه پاسخ میدهیم: توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد. اما به نظر میرسد نمی توان به گونهای دیگر به ماجرا نگاه کرد.

برای فهم صحیح از دین اول باید آن فرد و شخصی را که میخواهد از خدا حرف بزند، شناخت. این فردی که میخواهد از خدا خبر بدهد چه شخصیت و خصلتهائی دارد؟ قبل از پیامبری ایشان، ابتدا باید خود ایشان، سیره و اخلاقیات ایشان را شناخت. فرض کنید ایشان پیامبر نیستند، حال به دنبال شناخت خودِ او باشیم و با او که ارتباط برقرار کردیم، به تدریج ارتباطمان با حرفهای او هم برقرار خواهد شد.

اولین قدمی که برای وارد شدن به جرگۀ دین اسلام لازم هست، شناختن شخص نازنین حضرت محمد a هست.

کسانی که اصول دینشان را هم باور دارند ولی شخص نازنین پیامبر را نشناختند، نمیتوانند یک ارتباط صحیح و عاشقانه با دین برقرار کنند. «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[9] او یک اسوه و الگو است! او  یک انسان ویژهای است، قبل از اینکه رسول باشد. انسان در بسیاری از داستانها و رمانها که شخصیتپردازی میشود، با شخصیتها ارتباط برقرار میکند. در مورد دین هم باید با شخص پیامبر ارتباط برقرار کرد.

برای این گفتهها میتوان مستند هم ارائه نمود:

سند اول: رسول خدا a قبل از معرفی دین و پیامبری خود، شخصیت خود را به مردم یادآوری کرد. گفت: من را میشناسید؟ تا کنون از من دروغ شنیدهاید؟ بعد خدا و دینش را معرفی کرد.

 سند دوم: در نامۀ 31 نهجالبلاغه که اولین و مهمترین نامۀ مکتوب به جوانانی است که حضرت محمد a را ندیدند، امیرالمؤمنین g اول از شخص پیامبر a برای جوان صحبت میکند، بعدا از خدا و دین و سایر معارف دینی صحبت میکند.

بنابراین میتوان گفت که بخش عمدهای از انتقال آموزههای دینی به پیروان از طریق مشاهده رفتار پیامبر یا الگوگیری از ایشان صورت میگیرد. این امر حتی میتواند به صورت یادگیری غیر مستقیم از طریق شنیدن یا مطالعه زندگی پیامبر، امامان، یزرگان دینی و افراد موفق محقق شود. این موضوع میتواند همان یادگیری مشاهدهای غیر مستقیم باشد.

سرفصل2: نظریه رفتارگرایی ( اسکینر)

نمونه 7- مطلب درسی1: تغییر رفتار

اسکینر: برای تغییر رفتار باید تقویت کنندهی مناسب را برای جانداری که میخواهیم رفتارش را تغییر دهیم بیابیم، سپس منتظر بمانیم تا رفتار مطلوب از او سر بزند، آنگاه بلا فاصله او را تقویت کنیم. جمله معروف از او است که میگوید: «ما همان کسی هستیم که برای بودنش تقویت شدهایم». [10]

در مورد نظریه اسکینر[11] لازم است چند نکته به عنوان توضیح و نقد آورده شود:

تأثیر تقویت کنندهها و تنبیه کنندهها بر رفتار انسان قابل کتمان نیست. حتی در آموزههای دینی هم برای ترویج رفتارهای دینی از پاداشهای دنیوی (مانند طول عمر و دفع بلا) و اخروی (مانند بهشت و لقاءالله) به عنوان تقویتکننده استفاده شده است.

در نگاه اسکینر شخصیت انسان صرفاً محصول تقویتها و تنبیههای رفتاری است در صورتی که در نگاه الهی، روح، همان شخصیت اصلی و اولیه انسان است و تقویتها و تنبیهها در شکلگیری شخصیت ثانویه نقش بسزایی دارد. به عبارت دیگر اسکینر تنها به شخصیت ثانویه توجه کرده و از شخصیت اصلی انسان که مرکب از فطرت و طبیعت است غفلت میکند.

ناگفته نماند در تعالیم دینی نیز به این تقویتکنندهها و تنبیهها اشاراتی شده است. امام علی g فرمودند: بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار تنبیه کن. [12]

همچنین این مضمون را میتوان در نامه ای که حضرت علی g به مالک اشتر فرستاده بودند مشاهده نمود:

امام علی «ع» از عهد نامه مالک اشتر: .. نباید که بدکار و نیکوکار نزد تو یکسان باشد، که اگر چنین شود نیکوکاران از نیکوکاری دامن فرو خواهند چید، و بدکاران به بدکاری  خویش تشویق خواهند شد، بلکه در باره هر یک چنان کن که خود برای خویش خواسته است[13].

لازم به ذکر است در مضامین دینی تنبیه صرفاً معطوف به دیگری نیست بلکه اولویت با تنبیه و سرزنش نفس خویشتن است. پیامبر a می فرمایند: پس اینچنین سزاوار است که انسان نفس خود را مخاطب ساخته،سرزنش و تنبیه کند، و هر کس سرزنش و تنبیه نفس خود را ترک کند مواظب نفس خود نبوده و ممکن است خداوند ازاوخشنود نشود. [14]

در مراقبت از اخلاق و رفتار نیکو توصیه شده است که انسان پیوسته مراقب اعمال خود باشد و در صورتی که عملی متضاد با حسن خلق از او سر زند نفس خود را تأدیب و تنبیه و مؤاخذه کند؛ بدین شکل که با اعمال سخت و دشوار از قبیل روزهداری یا مؤاخذه خویشتن شرایط سختی را برای نفس خود ایجاد کند یا تلافی آن را از طریق نذر و صدقه انجام دهد[15].

سرفصل3: نظریه شناختی (پیاژه)

نمونه 8- مطلب درسی1: لحاظ کردن تفاوتهای فردی در آموزش و پرورش

نظریه رشد شناختی پیاژه قائل به این موضوع است که انسان در مسیر رشد از مراحل مختلف تواناییهای شناختی گذر میکند و در هر مرحله از نظر فکری ویژگیهای خاصی دارد. با توجه به ماهیت رو به رشد توانمندیهای شناختی در انسان از دیدگاه پیاژه این نکته بیان میشود که دانش آموزان در امر یادگیری باید با سرعت متناسب با توانایی خودشان به پیش روند[16].

آموزش باید منطبق بر نیازهای فردی انسان و سطح درک و فهم او باشد، یعنی نوع تکالیف یادگیری باید بر مبتنی تواناییهای فرد باشد.

زمانی چهار نفر، از پیامبر a یک سؤال را پرسیدند و پیامبر به هر کدام متناسب با فهمشان جوابی دادند[17]. این رفتار پیامبر موید این مطلب است که باید در آموزش توانایی و سطح درک مخاطب را مد نظر قرار داد

 

 


[1]. ر.ک، نظریه های مشاوره و روان درمانی، صص270ـ280

 

[2]. «كُونُوا دُعَاةَ اَلنَّاسِ بِأَعْمَالِكُمْ، وَ لاَ تَكُونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِكُم» (قرب الإسناد , جلد 1 , صفحه 77)

 

[3]. الأحزاب،21

 

[4]. النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَة ؛ بحار الأنوار، ج1، ص195

 

[5]. النَّظَرُ إِلَى‏ وَجْهِ‏ الْعَالِمِ‏ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ؛ بحار الأنوار : ۱ج،ص۱۹۵.

 

[6]. هُوَ الْعَالِمُ الَّذِی إِذَا نَظَرْتَ إِلَیْهِ ذَكَّرَكَ الْآخِرَةَ وَ مَنْ كَانَ خِلَافَ ذَلِكَ فَالنَّظَرُ إِلَیْهِ فِتْنَةٌ اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً وَ لَا تَكُنِ الْخَامِسَ فَتَهْلِكَ (مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج1، ص84)

 

[7]. اصول كافى، ج 1، ص 49؛ بحارالانوار، ج 1، ص 203؛ ج 14، ص 331 و...

 

[8]. bahjat.ir

 

[9]. سوره الأحزاب، آیه21

 

[10]. نظریه های مشاوره و روان درمانی،ص 271

 

[11]. ر.ک. زمینه روانشاسی، ص378

 

[12]. نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، ص344

 

[13]. وَ لَا يَكُونَنَ‏ الْمُحْسِنُ‏ وَ الْمُسِي‏ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ‏ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَة وَ أَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَه‏ (نامه 53 نهج البلاغه)

 

[14]. (مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام ، ترجمه تنبيه الخواطر ؛ ص452)

 

[15].  نقل به مضمون از معراج‌السعاده ملااحمد نراقی، باب سوم، فصل دوم .

 

[16]. ر.ک، روانشناسی پرورشی نوین: روانشناسی یادگیری و آموزش، ص189

 

[17].  اصول کافی، ج ۱، ص ۴۰۱؛ بصائر الدرجات، ص ۴۵

 

فصل بعد