درس 15: سنجش و اندازه گیری
1401/07/23 13:42فصل قبل
سر فصل 1: ویژگی آزمونها
نمونه 47-مطلب درسی: روایی و اعتبار آزمونها
تعریف روایی: آزمونی دارای روایی است که برای اندازه گیری، آن چه مورد نظر است کافی و مناسب باشد. روایی را میتوان به صورت توافق بین نمره آزمون و کیفیتی که قرار است اندازه بگیرد تعریف کرد. [1]
آزمونها امور قرار دادی است که بر اساس یک نظریه از یک روانشناس ساخته میشود و نمیتواند با دقت کامل رفتارهای پنهان و آشکار را ارزیابی کند، به همین خاطر هیچ سازنده آزمونی این ادعا را ندارد که میتواند آزمونی طرح کند که اعتبار و روایی کاملی دارد و بدون هیچ خطایی میتواند ویژگی مد نظرش را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد. نویسندگان آزمونها همیشه درصدی از خطا را برای آزمونی که خود ساختهاند در نظر میگیرند. تنها کسی که میتواند ادعا کند آزمون او هیچ گونه خطایی ندارد خداوند است.
خداوند از همه امور حتی جزئی ترین آنها مطلع است، همان طور که میفرماید: «وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَی؛ و اگر به صدای بلند یا آهسته سخن بگویی، بدون شک خدا بر نهان و مخفیترین امور جهان کاملاً آگاه است[2]»، بنابراین آزمونهای او دقیق و کامل و بدون هیچ خطایی است.
قرآن کریم میفرماید: «فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُ * وَ مَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ؛ پس هر که هموزن ذرّهای نیکی کند [نتیجه] آن را خواهد دید. و هر که هموزن ذرّهای بدی کند [نتیجه] آن را خواهد دید».
تفاوت دیگر آزمون های خداوند و آزمون های روانشناختی در هدف از آنهاست، یک روانشناس آزمون میگیرد تا از مراجع یک شناختی به دست آورد، اما چیزی بر خداوند پوشیده نیست تا با آزمون دنبال کشف حقیقت باشد، بلکه آزمون او اولا برای رشد انسان، و ثانیا برای شناساندن انسان به خود او تحقق میپذیرد.
سرفصل 2: تعریف،تاریخچه واهمیت اندازه گیری وآزمون های روانشناختی [3]
نمونه 48-مطلب درسی: هدفهای کلی کاربرد آزمونها
آزمونهای روانی در موقعیت های آموزشی،راهنمایی تحصیلی وشغلی،درموقعیتهای بالینی وکلینیکها، توسط معلمان، مشاوران راهنمایی،روانشناسان بالینی وسایر متخصصان برای هدفهای مختلف مورداستفاده قرار میگیرند.
کرونباخ در کتاب «اصول کاربردآزمونهای روانی» موارد استفاده از آزمونها را به شرح زیر مطرح کرده است:
1-پیش بینی
آزمونها برای اندازهگیری توانایی پیشرفت تحصیلی وسایر ویژگیهای افرادکه پایه تصمیم گیری است به کار می رود. تصمیمگیری مستلزم آن است که فرد بتواند میزان موفقیت خود را در آینده در زمینه معینی پیشبینی کند. پیشبینی مبتنی برداده های کمی، معتبرتر و دقیقتر از تفکر واهی است.
آزمون پیش بینی یک قاعده کلی و فراگیر است به گونه ای که حتی در سنتهای الهی نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال ما آزمون پیش بینی را در انتخاب حضرت ابراهیم g برای مقام امامت مشاهده می کنیم. آن جا که خداوند میفرماید وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماما؛ (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم[4]».
ناگفته نماند آزمون حضرت ابراهیم برای آن نبود تا به علم خدا اضافه شود بلکه دلایل دیگری داشت. از جمله ان که بندگان به خدا اعتراض نکنند که چرا به او این مقام را دادی و به ما ندادی.
2-گزینش
دربرخی از موسسات وسازمانها مانند دانشکده ها و سازمانهای استخدام کننده،آزمونها برای گزینش یا رد بعضی از متقاضیان مورد استفاده قرار میگیرند، که به این تصمیم گیری در مورد استخدام یک فرد ویا پذیرش یک دانشجو، تصمیم در مورد گزینش افراد گفته میشود.
تصمیم گیری در مورد پذیرش یک دانشجو در درس امام صادق g نیز منوط به گزینش شدن در میزان علاقه و عطش او به تربیت و تکامل است. همانگونه که از حدیث «عنوان بصری» این مطلب استباط میشود.
جهت مطالعه بیشتر:
عنوان بصری که نود و چهار سال از عمرش میگذشت و با مالک بن انس رفت و آمد داشت پس از اینکه حضرت صادق g در مدینه به نشر علم و فضیلت مشغول شد در خدمت آن جناب حاضر میشد و از محضر پر فیض او بهرهمند میگردید.
عنوان گوید: من دوست داشتم از وی علم بیاموزم همان گونه که از مالک بن انس یاد میگرفتم. یکی از روزها به منزل جعفر بن محمد (حضرت صادق g)مراجعه و درخواست علم آموزی در محضر ایشان را نمودم. حضرت در پاسخ به من گفت: من از طرف حکومت تحت مراقبت میباشم و اوراد و اذکاری دارم که به آن مشغول هستم، شما بار دیگر نزد مالک بن انس بروید و از وی فرا گیرید.
عنوان گوید: من از این سخنان بسیار غمگین شدم و با خود گفتم او در چهره من خیری ندیده و از این رو مرا مالک ارجاع میدهد، بار دیگر وارد مسجد شدم و بر او سلام کردم و بعد وارد حرم حضرت رسول a شدم و در آن جا دو رکعت نماز گزاردم و از خداوند خواستم تا دل امام جعفر صادق g را به طرف من مایل کند، و بتوانم راه درست را از وی یاد بگیرم.
بعد از این با اندوه به طرف منزل خودم رفتم و نزد مالک هم نرفتم چون محبت امام در دلم جای گرفته بود، من از منزل خود جز برای نماز واجب بیرون نمی رفتم، تا آن گاه که صبرم تمام شد و دلم سخت به تنگ آمد، کفش در پا کرده و رداء بر دوش افکنده بعد از نماز عصر به طرف خانه جعفر رفتم.
هنگامی که اذن ورود خواستم خادمی آمد و گفت: چه میخواهی؟ گفتم:
میخواهم خدمت این بزرگ برسم و سلام بدهم. خادم گفت: او نماز میخواند، من کنار در توقف کردم، بعد از مدت کمی خادم بار دیگر آمد و گفت: وارد منزل شوید. من وارد شدم و سلام کردم.
ایشان سلام مرا پاسخ داد و فرمود: بنشین خداوند شما را رحمت کند من در خدمت او قرار گرفتم، او پس از اندکی با من سخن گفت و فرمود: کنیهات چیست؟
گفتم: ابو عبد اللَّه. فرمود: خداوند این کنیه را برای شما نگه دارد (یعنی همیشه بنده خدا باشی) و به آنچه از آن رضایت دارد توفیق دهد. عنوان گوید: با خود گفتم: اگر از این ملاقات جز این دعا استفاده دیگری نبرم برای من کفایت میکند، بعد از این ایشان گفتند: چه حاجتی دارید؟
گفتم: دعا کنید خداوند مرا توفیق دهد که از علم شما سود برم و هر چه از شما بپرسم پاسخ بشنوم.
امام گفتند: علم به فروانی تعلّم (زیاد درس کسی شرکت کردن و زیاد خواندن و شنیدن) نیست بلکه نوری است که از طرف خداوند بر دلها میتابد، اینک اگر طالب علم هستی ابتداء از خود حقیقت عبودیت را بخواه، علم را برای عمل طلب کن و از خداوند بخواه تا فهم شما را زیاد کند ....[5]
3-طبقه بندی
طبقه بندی عبارت است از:گروه بندی ویا قرار دادن افراد در گروههای مختلف براساس تقسیمات منطقی. طبقه بندی مستلزم آن است که معلوم شود فرد خاصی در چه گروهی جای داده شود و یا براساس چه روشی مورد آموزش و یا درمان قرار گیرد. به مثال میتوان مواردی از قبیل شناخت انواع بیماریهای روانی، انتخاب برنامه های درسی مدارس ویا دانشکده ها، وگزینش افراد برای انواع حرفه ها ی تخصصی در خدمات نظامی وغیره را به عنوان نمونه هایی از طبقه بندی یاد کرد. به کار گماردن یا تعیین شغل را نباید با طبقه بندی اشتباه کرد. آزمونهای تعیین شغل (تعیین افراد برای انواع مختلف کارها) با طبقه بندی از نقطه نظر نوع اعتبار دادههای موجود و توصیف هایی که بیشتر جنبه فردی دارد تفاوت میکند[6].
خوب است وقتی به طبقه بندی افراد مشغول هستیم به طبقه بندی انسانها در پیشگاه الهی نیز توجهی بکنیم. طبقه بندی الهی متاثر از آزمون هایی است که در زندگی دنیوی با ان ها روبرو می شویم. خداوند ما انسانها را به سه طبقهی کلی تقسیم بندی نموده است: اصحاب یمین، اصحاب شمال و مقربان. آیا تاکنون فکر کردهایم ما جزء کدام طبقه و گروه هستیم؟!
بر اساس طبقه بندی معمول، انسانها یا خوبند و یا بد، اما دسته بندی خداوند، انسانها را به سه دسته، (نه دو دسته)، تقسیم بندی میکند:
«وَکنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً، فَأَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیمَنَةِ، وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ، وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولَئِک الْمُقَرَّبُونَ [7]؛ و شما سه گروه خواهید بود!، (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)؛ چه سعادتمندان و خجستگانی!، گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانی!، و (سومین گروه) پیشگامانِ پیشگامند، آنها مقرّبانند!»
بهشت و نعمت ها و لذت های مادّی و معنوی بهشت درجه ها و مرتبه های متفاوت دارد. زیرا تفاوت مقام های اولیاءالله ایجاب میکند که درجه های آنها در بهشت متفاوت باشد. بهشت «مقربین» با «اصحاب یمین» متفاوت است. بهشت کسانی که در قله های ایمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با کسانی که در مراتب پایین ترند، فرق دارد. همه مومنان به بهشت می روند اما باید سعی کنند دردرجات آن از هم سبقت بگیرند.
جهت مطالعه بیشتر:
درنگی در مفهوم سبقت و سابقون:
پیشگامان یا سابقون یا همان سبقت گیرندگان در میان طبقات و گروه ها، بالاترین مقام را دارند. برای رسیدن به بالاترین مقام باید اهل سرعت و سبقت بود اما در زمینه خوبی ها.
قرآن میفرماید: «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ؛ و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و برای پرهیزگاران آماده شده است»[8].
همچنین میفرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ؛ در کارهای نیک بریکدیگر سبقت گیرید»[9].
یکی از خیرات و خوبی هایی که باعث ترقی درجات انسان در بهشت میشود، انس با قرآن است. از امام صادق g نقل شده که فرمود: «به درستی که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. پس به قاری قرآن گفته میشود: بخوان و بالا برو.»[10]
تقوا نیز روی دیگر سکه سبقت به سمت خوبی ها است. امام علی g میفرمایند: «التَّقِیُّ سَابِقٌ إِلَی کُلِّ خَیْ؛ متقی کسی است که به سوی هر خیری سبقت میگیرد»[11].
اگر کسی واقعاً شیعه اهل بیت عصمت و طهارت باشد او نیز درجات بالای بهشت را از آن خود میکند. پیامبر اکرم a فرمود: «یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الَّذِینَ یَتَنَافَسُونَ فِی الدَّرَجَات» شیعیان تو کسانی هستند که برای بالابردن درجات خود در بهشت، از دیگران پیشی میگیرند (و به کم قانع نیستند)»[12].
اصولا شیعه نباید به کم قانع باشد و از خدا بالاترین درجات را بخواهد. همانگونه که در دعای کمیل میخوانیم:
«مرا از بهرهمندترین بندگانت نزد خود و نزدیکترینشان در منزلت به تو و مخصوصترینشان در رتبه به پیشگاهت بگردان».
4-ارزشیابی
دراین زمینه آزمونها را به منظور قضاوت و ارزشیابی در مورد برنامه ها، روشها، تدابیر درمانی و مانند اینها به کارمیبرند. [13]
مهمترین ارزش یابی، ارزشیابی انسان از خود میباشد که اصطلاحا به آن محاسبه میگویند. البته پیش نیاز محاسبه، مشارطه ومراقبه میباشد.
جهت مطالعه بیشتر:
برای توضیح این سه اصطلاح (مشارطه، مراقبه و محاسبه) توضیحات استاد بزرگ اخلاق، امام خمینی (ره) راهگشا است:
«مشارطه» آن است که به عنوان مثال در اول روز با خود شرط کند که امروز برخلاف فرمودۀ خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. معلوم است یک روز خلافنکردن امری است خیلی سهل، انسان میتواند به آسانی از عهده آن برآید.
و پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوی و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عملکردن به آن و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرمودۀ خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که میخواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند.
و به همین حال باشی تا شب که موقع «محاسبه» است. محاسبه عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا بهجا آوردی و با ولینعمت خود در این معاملۀ جزئی خیانت نکردی؟ اگر درست وفا کردی، شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی و خداوند إن شاء اللّه تو را راهنمایی میکند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسانتر خواهد شد. [14].
راه دیگر ارزشیابی آن است که انسان از امام و مقتدای خود بخواهد تا نظر خویش را بیان کنند. آنچنان که سعیدبن عبدالله (که محافظ امام حسین g در نماز ظهر عاشورا است) تا آخر نماز پیشاپیش امام سینه سپر کرده است و با حضور سیزده چوبۀ تیر در بدن دیگر نای سخن گفتن ندارد، اما با هر سختی هست، نیروهایش را به حنجرهاش میسپرد تا از امام سؤالی بپرسد، سؤالی که خلاصه و عصارۀ همۀ دغدغههایش هست: آقاجان [به عهدم با شما] وفا کردم؟[15]
در حیطه اعتقادات و باورها نیز این ارزشیابی وجود داشته است، همان گونه که برخی از اصحاب ائمه g اعتقادات خویش را بر امامشان عرضه میکرده اند تا صحت آنها را از معصومین جویا شوند، به عنوان مثال میتوان از ماجرای عبدالعظیم حسنی نام برد که اعتقاداتش را به امام هادی g ارائه کرد و امام g آن را تأیید فرمود. [16]
[1]. ر.ک، روشهای اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی، ص 377
[2]. سوره طه، آیه 7.
[3]. سنجش و اندازه گیری در روانشناسی ،مشاوره و علوم تربیتی، ص 35
[4]. بقره، 124
[5]. مشكاة الانوار-ترجمه عطاردى، صص: 307-309
[6]. سنجش و اندازه گیری، ص 35
[7]. سوره واقعه، آیات 7 تا 11
[8]. آلعمران، 133
[9]. مائده، 48
[10]. فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ آياتِ الْقُرآنِ فَيُقالُ لِقارِى الْقُرآنِ اِقْرَأَ وَارْقَ بحارالأنوار، ج 92، ص 188.
[11]. اعلامالدین، 186
[12]. تفسیر فرات کوفی، 267
[13]. ر.ک، روشهای اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی،ص 31
[14]. برگرفته از: شرح چهل حدیث ص 9-10.
[15]. تستری، قاموس الرجال، ج۵، صص۱۰۷-۱۰۸؛ سماوی، ابصار العین، ص۲۱۷؛ ابیمخنف، وقعة الطف، ص۲۶۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۴۱.
[16]. بحارالانوار، ج3، ص268.