پیشگامان مسلمان در روانشناسی

1401/07/23 13:48
فصل قبل

در این جا به گوشهای از خدمات دانشمندان ایرانی یا مسلمان به علم روانشناسی اشاره میکنیم[1].

ابو یوسف یعقوب بن اسحاق کندی (تاریخ وفات 252هجری قمری) نخستین عرب مسلمان است که به فلسفه اشتغال داشت. کندی با وجود تأثیرپذیری از فلاسفه یونان به شریعت اسلامی وفادار باقی ماند. او اعتقاد داشت که میان فلسفه و دین اسلام نزدیکترین ارتباط وجود دارد و اختلافی میان آنها نیست زیرا فلسفه و دین دارای هدفی واحد به نام حقیقت شناسی هستند با وجود اینکه از دو راه مختلف برای رسیدن به این هدف تلاش میکنند. کندی بغیر از تعریف نفس (روان)، معرفی قوای نفس و بیان مطالبی درباره خواب و رویا، رساله ای در باب معالجه غم و اندوه دارد که در آن اندوه را تعریف کرده، علل وقوع آنرا بیان میکند و راه های غلبه بر آن را نیز مطرح میسازد.

وی در تعریف اندوه میگوید «رنجی نفسانی است که در اثر فقدان امور محبوب و از دست رفتن چیزهای مطلوب، عارض میگردد. پس کسی که مطلوبهای خویش را اشیای حسی موجود در عالم حس قرار دهد، در معرض ابتلا به غم و اندوه واقع میشود. چرا که اینگونه محبوبها و مطلوبها در معرض فساد و زوال است و با فساد و زوال آنها انسان اندوهگین میشود. در صورتی که محبوبها و مطلوبهای معنوی و غیرمادی، همیشگی و پایدارند و فساد و فقدان نمی پذیرند».

توصیه کندی این است که اصلاح نفس و درمان حزن و اندوه تدریجی است. زیرا اصلاح نفوس تنها به نیروی اراده و وادار ساختن نفس به انجام کارهای آسانتر و سپس کارهای دشوارتر بستگی دارد. از اینرو مشاهده میشود که کندی دربیان این دیدگاه که «فراگیری عادات دشوار می بایست تدریجی باشد» بر روانشناسان جدید تقدم دارد. امروزه این روش برای رهایی از عادات بد و نیز برای درمان اضطراب بکار رفته است.

علاوه بر این، روش کندی در درمان اندوه این است که علل آنرا برمی شمرد و بیان می دارد که آنها در حقیقت شایسته علت بودن نیستند و سزاوار نیست که آدمی برای آنها اندوهگین شود. بدین ترتیب کندی در درمان اندوه بر بیدارسازی مردم و آشنا کردن آنها با حقیقت علل و عوامل حزن و مجهز ساختن آنها به معرفتی تکیه دارد که آنان را در خلاصی از اندوه یا دست کم، کاهش شدت آن یاری کند. از اینرو میتوان گفت کندی حتی پیش از تدوین رفتار درمانی شناختی نوین در درمان اندوه و افسردگی به چنین مفاهیمی پرداخته است.

ابنسینا (متوفی ۲ تیر ۴۱۶ (اول رمضان ۴۲۸ه.)- همدان) از جمله دانشمندان مسلمان است که اهتمامی بسیار به روانشناسی داشت. وی درمیان فلاسفه مسلمانی که در روانشناسی عمیق اندیشیده اند و تألیفات بسیار دارند یکی از نامورترین هاست. ابنسینا در زمینه انفعالات، شرطی سازی و شیوه های تربیتی نکات قابل توجهی را بیان نموده است.

وی بواسطه تیزهوشی و دقت نظر خود به شناسایی طبیعت شرطی سازی نائل آمد، پیش از آنکه پاولف، فیزیولوژیست روسی، بتواند با تحقیقات تجربی بدست آورد. به علاوه ابنسینا توانست فراموشی را از راه ارجاع آن به تداخل معلومات، مورد تفسیر علمی قرار دهد. تفسیری که روانشناسان در قرن 20 به آن رسیدند. افزون بر این ابنسینا به لحاظ سنجش هیجانات بر اساس سنجش تغییرات جسمانیِ همراه با آنها نیز بر فیزیولوژیستها و روانشناسان جدید تقدم دارد. ابنسینا هنگام درمان بیماری که به مرض عشق مبتلا شده بود توانست نام معشوقه جوان را پیدا کند. این روش ابتکاری ابنسینا که شامل بررسی سرعت نبض بود، در اختراع دستگاه های روانشناسی از جمله دستگاه گالوانیکی پوست که به دروغ سنج معروف است، دیده میشود.

فارابی (تاریخ وفات 339  ه.ق در دمشق) نیز از جمله دانشمندان مسلمانی است که در زمینه تعریف نفس و قوای آن مطالبی را بیان نموده است. فارابی را معلم ثانی لقب دادهاند چرا که عنایت بسیاری به مطالعه کتابهای ارسطو داشته است. یکی از زمینه هایی که فارابی به بررسی آن پرداخته است اما در آن با دیدگاه ارسطو متفاوت است در زمینه تفسیر علل خواب میباشد. نکته دیگری که در نظریه او وجود دارد مطالبی درباره وحی است که بیان کرده و بین آن و توهم تفکیک قائل میشود.

فارابی از رمز در خوابها و رویاها سخن گفته و معتقد است چیزهای محسوسی که در بعضی از خوابها و رویاها دیده می شوند، رمزهایی از اشیای دیگری هستند که متخیله در هنگام خواب از آنها متأثر شده است. نکته قابل ذکر دیگر این است که فارابی از تأثیر خوابهای مهم در خلاص شدن از چیزهای نفرت انگیز و نیز از خواسته های و رغبتها هم سخن گفته است. این اندیشه ای است که در زمانهای بعد، فروید و روانکاوان در تحلیل و تفسیر خوابها مطرح ساختند. ابنسینا از دیدگاه فارابی در باب علل خوابها بسیار تأثیر پذیرفته و به همین دلیل بسیاری از نظرات فارابی درباره خوابها در کتابهای ابنسینا وارد شده است. [2]

احمدبن محمدبن یعقوب ملقب به مِسکَویه (تاریخ وفات 421ه.ق در اصفهان)است که در ری متولد شد و در اصفهان از دنیا رفت. او به واسطه کتابهایش در زمینه اخلاق شهرت دارد. مسکویه پیش از بحث درباره اخلاق، نفس را به بحث میگذارد. در همین جهت او در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق که کتابی با موضوع اخلاق است در مقاله اول به بحث در مورد نفس انسانی، اثبات تجرد نفس ، فضائل نفسانی، قوای نفس و فضائل متناسب با هریک یعنی چهار فضیلت حکمت و عفت و شجاعت و عدالت می پردازد. وی در مقاله دوم از همین کتاب بحثی در رابطه با خلقیات و طبایع، معرفی صناعت اخلاق که برای نیکوکردن رفتار آدمی و بهترین صناعت است، نسبت میان نظر و عمل، مراتب نفس ، و شیوه تربیت کودکان، به رشته تحریر در می آورد (تهذیب الاخلاق-و-تطهیر الاخلاق) مسکویه معتقد است راه تحصیل اخلاق از طریق شناخت نفس خویش، قوا و کمال آن میباشد. او در زمینه تأدیب کودکان و جوانان، بیماریهای نفسانی و درمان آنها مطالب درخور توجهی را بیان کرده است.

مسکویه در زمینه تادیب کودکان بیان میکند که نفس کودک ساده و فاقد صورت، اندیشه و تصمیمی است که به واسطه آن از چیزی به سوی چیز دیگر میل کند. اما اگر به صورتی درآمد و آنرا پذیرفت، بر آن صورت پرورش مییابد و به آن عادت میکند. هرگاه خلقی زیبا از کودک آشکار شد مورد مدح و ستایش قرار گیرد. اما توبیخ و ممانعت باید بصورت مخفی باشد؛ زیرا اگر به توبیخ و ملامت علنی عادت کند، سرزنش شنوی برایش بی اهمیت و به انجام کارهای زشت برانگیخته میشود.

در زمینه بیماریهای نفسانی بیان میکند که نفس و بدن به یکدیگر تعلق دارند و دریکدیگر تأثیر می گذارند. پس بیماریهای بدنی، نفس و قوای آنرا تحت تأثیر قرار میدهد و بیماریهای نفسانی نیز بر بدن اثر میگذارد. پس اگر بیماریهای جنبه نفسانی دارند باید آنها را ریشه یابی کنیم. اگر ریشه در درون نفس دارند مانند فکر کردن به چیزهای بی ارزش و پست، احساس ترس، وحشت از اموری که انتظار وقوع آنها می رود و شهوات تحریک کننده، باید با ابزارهای خاص آنها به درمانشان پرداخت و اگر ریشه در مزاج و حواس دارند مانند رنجوری یا عشق در اینصورت نیز با وسایل مخصوص آنها را معالجه کرد.

همچنین او در زمینه درمان اندوه بیان میکندکسی که به دلیل از دست دادن یا بدست نیاوردن چیزی اندوهگین میشود اگر به دیگران بنگرد و ببیند که آنها هم چنین چیزی را ندارند اما در عین حال خوشبخت و شادمان هستند خواهد دانست که اندوه امری غیرضروری و غیرطبیعی است. سزاوار است چنین کسی بداند که اموال و دارایی هایی که در اختیار دارد امانتهای خداوند متعال است و اندوه بر بازگرداندن امانت ها به صاحب و بخشنده آنها ننگ است.

ابوحامد محمدبن غزالی (تاریخ وفات505ه.ق در طوس) درشهر طوس از شهرهای خراسان به دنیا آمد. او کتابهای زیادی را در زمینه بسیاری از علوم از جمله اخلاق و روانشناسی تألیف کرد. او برای شناخت نفس اهمیت بسیاری قائل بود چرا که آن را شیوه شناخت خداوند می دانست. دیدگاه های وی در زمینه تعدیل رفتار، تغییرپذیری اخلاق و تهذیب و تادیب کودکان جالب توجه میباشد.

از جمله نوآوری ها و ابتکارات غزالی در زمینه ریاضت نفس، تهذیب اخلاق و درمان بیماریهای قلب و یا نفس است. مشاهده اخلاق ناپسند، رفتارهای انحرافی و بیماریهای قلبی (نفسانی) بسیاری از مردم، غزالی را بر آن داشت که به اصلاح اخلاق و درمان آفتهای رفتار بپردازد.

غزالی به شیوه ای منظم و قانع کننده به بررسی موضوع تعدیل رفتار و درمان بیماریهای روحی پرداخت، به گونه ای معقول، منظم، منطقی و دقیق رفتار را تحلیل و در اعماق نفس بشری جستجو کرد و احوال و نیز راه های تهذیب و درمان آنرا به دقت شناسایی نمود. تحقیقات غزالی با تعریف اخلاق نیکو یا رفتار متعادل آغاز میشود چراکه بر این اساس شناسایی رفتار ناپسند و منحرف نیز امکانپذیر میگردد. غزالی معتقد است امکان بدست آوردن و نیز تغییر اخلاق از راه یادگیری وجود دارد. این سخن با دیدگاه های روانشناسان جدیدی که پیرو نظریه یادگیری هستند همخوانی دارد؛ با وجود این غزالی از نقش وراثت نیز غافل نیست.

در زمینه تعدیل رفتار غزالی بیان میکند که درمان اخلاق یا رفتار بد، با اجرا درآوردن رفتار تکلف آمیز اخلاق یا رفتار خوب و متضاد با آن، و استمرار این کار تا زمانی است که بصورت عادت و طبیعت انسان درآید، امکانپذیر است. اگراخلاق بدی در رفتار ریشه دوانیده و تثبیت شده باشد، به عقیده غزالی باید به تدریج درمان شود. درمان تدریجی بدین معناست که شخص از آن اخلاق بد به اخلاق دیگری که سبکتر از آن است منتقل گرددو تا جایی ادامه یابد که کاملاً از آن اخلاق بد خلاص شود. همین روش را درمانگران جدید برای تعدیل رفتار بکار می برند از جمله روش شکل دهی اسکینر.

همچین غزالی در زمینه تهذیب و تادیب کودکان بیان میکند که کودک درحالی رشد میکند که نفس او خالی از هرگونه نقش و صورتی است. پس اگر به اخلاق پسندیده عادت کند و آنرا بیاموزد براساس این اخلاق رشد خواهد کرد. این پدر و مادر هستند که در پذیرش خیر و شر کودک موثرند و او را به یکی از این دو طرف سوق میدهند. رهنمودهای او به پدر و مادران:

1- بازداشتن کودک از ارتباط با دوستان بد 2- عادت ندادن کودک به رفاه و آسایش 3- گرامی داشتن کودک و پاداش به وی در برابر خلق خوب و رفتار پسندیده 4- احترام به افراد مسن تر 5- بازی بعد از اتمام درس و ...

فخرالدین رازی (تاریخ وفات 606ه.ق در هرات) از جمله دانشمندان مسلمان است که در شهر ری به دنیا آمد و تالیفات سودمندی در فنون مختلف از جمله پزشکی، اخلاق و روانشناسی به یادگار گذاشته است. او تحت تأثیر بقراط در زمینه تفاوتهای فردی به ارتباط بین بدن و نفس پرداخته است.

ابن قیم الجوزیه در دمشق متولد شد و در سال 751 در همین شهر وفات یافت و در مسجد بزرگ دمشق بر پیکرش نماز خواندند..او در خانواده ای که صاحب علم و فضل بود پرورش یافت. او دارای تألیفات فراوانی در زمینه فقه، اصول، تاریخ و مسائل روانشناختی است. وی در زمینه نیازها و کششها، انفعالات و عواطف، رشد و شیوه های تربیت کودکان مطالب مهمی را عنوان کرده است که امروزه مورد توجه روانشناسان است.

 

 


[1]. ر.ک، علم النفس: روانشناسی از دیدگاه دانشمندان مسلمان، صص 42ـ50

 

[2]. از دید فارابی وحی آن است که متخیله از عقل فعال اشیایی را که دارای وجود بالفعل هستند می پذیرد و بوسیله محسوساتی که با این اشیا تناسب دارند از آنها حکایت می کند، در حالیکه توهم تخیل اموری است که نه وجود بالفعل دارند و نه حاکیتی از امور بالفعل. و این هماهنگ با تعریفی است که روانشناسان جدید از توهم به دست داده‌اند.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات