برهان عقلي بر اثبات وجود خداوند

1401/09/01 08:53
فصل قبل

 

تاکنون فيلسوفان و دانشمندان مختلف دلايل متعددي را در اثبات وجود خداوند ارائه کردهاند. برهانهاي نظم، هدايت يا تدبير، فطرت، علت و معلول، امکان و وجوب، حدوث و قِدم، حرکت ارسطو، صديقين ملاصدرا و... . راههاي عنوان شده در کتابهاي مختلف آمده است. ما در اينجا به فراخور رشته تخصصي خود مختصري در اين زمينه صحبت ميکنيم.

موجودات عالم را بيش از دو دسته نميشود فرض کرد:

در عالم، موجودِ[1] مستقلي که از هر نظر (چه پيدايش و چه بقاء) بي نياز باشد، وجود دارد؛

در عالم موجودي که از هر لحاظ مستقل باشد، وجود ندارد؛ (يعني در کل هستي، همه موجودات، بدون استثناء براي به وجود آمدن نيازمند به علتي هستند و بهاصطلاح وابستهاند).

 اگر فرض اول درست باشد؛ يعني چنين موجودي وجود دارد، عقيده خداباوران درست است و نام آن موجود که از هر جهت مستقل است، خداست.

 اما فرض دوم محال است؛ چون ممکن نيست همه موجودات بدون استثناء نيازمند به علت باشند؛ اما در عين نيازمندي، موجود مستقلي در کار نباشد که آنها را به وجود بياورد.

 پس بيترديد فرض اول درست است؛ يعني در عالم هستي موجودي وجود دارد که از هر جهت مستقل و بينياز است و به هيچچيز حتي زمان و مکان نياز ندارد.[2]و[3]

 

 


[1]. موجود در مقابل معدوم است؛ يعني چيزي که وجود دارد. توجه به اين نکته ضروري است که موجودات همه در يک سطح نيستند. موجودات بيجان (جمادات) در پايينترين مرتبه قرار دارند. گياهان در مرتبهاي والاتر و حيوانات در جايگاهي ارزشمندتر و انسان که جايگاهي برتر دارد. ضمناً ميتوان موجودات را به دو شکل فرض کرد: موجودات مادي و غير مادي.

 

[2]. توجه داشته باشيد اگر موجودي از هر لحاظ مستقل باشد و به هيچ چيز نياز نداشته باشد، آن موجود غير مادي است. چون ماده به امور متعددي از جمله مکان نياز دارد؛ پس آن موجود مستقل مادي نيست.

 

[3]. اين برهان به نام «امکان وجودي» شناخته ميشود و عدهاي از محقيقن از جمله ملا هادي سبزواري در کتاب شرح منظومه صفحه 141 آن را مطرح کردهاند.(بدايه المعارف، جلد 1، صفحه 34).

 

فصل بعد
نقدها و نظرات