ارتباط هدف و کاربرد علم

1401/09/16 15:21
فصل قبل

 

درباره ارتباط اهداف و کاربرد علم سه ديدگاه وجود دارد:

يک ديدگاه قديمي درباره هدف فعاليت علمي، جستجوي دانش بهخاطر خود دانش بوده است. غالباً گفته ميشود که فعاليت علمي جاذبه دارد؛ زيرا منبع لذت عقلاني ميشود و حس کنجکاوي ما را درباره طبيعت، اسرارو زيباييهاي آن ارضا ميکند. در اين ديدگاه پاداش فعاليت علمي در زيبايي توفيقات آن است؛ نه نتايج عملي آن. به بيان پوانکاره: «دانشمندان طبيعت را مطالعه نميکنند چون مفيد است؛ بلکه آن را مطالعه ميکنند؛ زيرا از آن لذت ميبرند، و از آن لذت ميبرند؛ زيرا زيباست. اگر طبيعت زيبا نبود، شناخت آن ارزش نميداشت و اگر شناخت آن ارزش نميداشت، زيستن ارزش نميداشت».

ديدگاه علمي قديمي ديگري درباره هدف از مطالعه طبيعت وجود دارد و آن ديدگاه اديان ابراهيمي در رابطه با طبيعت است. در اين ديدگاه فعاليتهاي علمي به خاطر فهم آثار صنع الهي در طبيعت و استفاده از امکانات طبيعت براي رفاه انسانها و جوامع انساني است.

اين ديدگاه در دوره تمدن اسلامي حاکم بود. مثلاً ابوريحان بيروني در مقدمه کتاب جغرافياي خود[1] ميگويد: «چون کسي بر آن شود که حق و باطل را از يکديگر بازشناسد، ناگزير کارش به جستجوي احوال جهان و اينکه آيا هميشه بوده يا نوپديد است، ميانجامد… و اين جستجو و نگرش همان است که خداي تعالي از بندگان خردمند خود خواسته است، در آنجا که گفته است: و گفتهاش راست و روشنگر است؛«وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا؛[2] ...و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند؛ (و ميگويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاي...» . و اين آيه شريفه همه آنچه را که به تفصيل بيان کردم، فرا ميگيرد و اگر آدمي درست بر آن کار کند، به همه دانشها و شناختها دست خواهد يافت.» در شروع علم جديد نيز اين بينش حاکم بود. هايزنبرگ برداشت کپلر از کاوش علمي را چنين بيان ميکند: «براي کپلر علم وسيله کسب منافع مادي براي انسان، يا ساختن يک فنّاوري براي زندگي بهتر در اين دنياي ناقص نبود... برعکس علم، وسيله ارتقاي ذهن، و کسب آرامش در تفکر درباره کمال ابدي خلقت بود».[3]

در اين ديدگاه، بشر خليفه خداوند در زمين است. بايد توازني را که خداوند در خلقت برقرار کرده، حفظ کرده و از ايجاد فساد و خرابي در زمين پرهيز کند. اين ديدگاه، از جهانبيني الهي نشئت ميگيرد.

در قرن بيستم نگرش سومي دربارة علم حاکم شد که هدف آن کسب دانش به خاطر منافع عملي و مادي آن است. اين ديدگاه هماکنون بر بسياري از حکومتها حاکم است و چون در زمان ما بخش عمدهاي از فعاليتهاي علمي را دولتها سرمايهگذاري ميکنند، آثار آن مخصوصاً در غرب بسيار مرئي است. ديدگاه دوم عناصر مهم ديدگاه اول را در بردارد، اما از آن فراتر ميرود، زيرا روي فعاليت علمي قيد ميگذارد. ولي طبق ديدگاههاي اول و سوم هيچ محدوديتي براي فعاليت علمي نبايد وجود داشته باشد و هر استفادهاي  از علم ميتوان کرد. تمامي آثار زيانبار علم براي جوامع انساني و انسانها و محيطزيست از اين نوع رويکرد به علم سرچشمه ميگيرد[4].

 

 


[1]. بنام: تحديد نهاياتالاماکن لتصحيح مسافات المساکن.

 

[2]. آل عمران: 191.

 

[3]. مقاله چرا فيزيک براي کشور ما مهم است و براي شکوفايي آن چه بايد کرد؟، روزنامه اطلاعات، يکشنبه 23 شهريور 1393.

 

[4]. مقاله علم و انسانيت، روزنامه اطلاعات، دوشنبه 20 مهر 1394 .

 

فصل بعد