دوره صفويه

1401/11/03 13:01
فصل قبل

 

در دوره صفويه حکومت مستقيماً در امر معدن دخالت داشته و مستقيماً از معادن بهره‏برداري ميکرد؛ درواقع شاهعباس نخستين اقدام فعالانه را در بهره‏برداري از معادن ايران آغاز کرد. بسياري از معادن رها شده، در زمان شاهعباس دوباره فعال شد. با اين حال، اشتغال کارگران ماهر (بهجاي بردگان و اسيران جنگي) و افزايش هزينههاي توليد، مانع توسعه صنعت معدن شد. تاورنيه مينويسد، "مواد معدني از مناطق کوهستاني ايران استخراج شده است. استخراج و مصرف مس به شدت افزايش يافته است. معدن قلع شناختهشدهاي در ايران وجود ندارد. آهن و فولاد از خراسان به دست ميآيد.، شاهعباس همچنين سعي کرد جهت تأمين طلا و نقره، معادن قديمي را احيا کند. اما به دليل عدم درآمد موفق نشد. اين مسئله مسلم است که در قديم معادن طلا و نقره در ايران بوده چنانکه هنوز اثر آن در بعضي حفريات بسيار عميق ديده ميشود ولي از وقتي که طلا و نقره زياد شده و از اتيوپي و جزاير سوماترا و چين و بعضي جاهاي ديگر وارد ميشود ديگر ايرانيها در مملکت خود به کشف طلا و نقره نپرداختند.

 زاوش (1968) بر اين عقيده است که دوره صفويان دورهاي بود که استخراج ثروت معدني شناختهشده در کشور به بالاترين سطح خود رسيده است. معدن مس وشنوه، که در وجود از عصر برنز بود، به طور فعال در اين زمان (GRUPPE 1971) به بهرهبرداري رسيد. شواهد نشان ميدهد که معادن سرب و روي بلوک بافق از زمان صفويان فعال بوده است، و توتياي توليد شده در اين منطقه به کشورهاي ديگر صادر شده است.

 در دوره افشاريه نيز آثاري از کارخانهي ذوبآهن در آمل مازندران جهت توليد گلوله، توپ، نعل اسب و لنگرکشي گزارش شده است. همچنين اسناد ديگري حاکي از پراکندگي انبوه معادن مس و قلع در اطراف خراسان در آن دوران در دست است. علاوه بر اين، نياز مبرم حکومت آن زمان به ميزان قابلتوجهي از چدن، بهره‏برداري از فلز آهن را در همان عصر مسجل ساخته است. بهره‏برداري از معادن در دوران زنديه تا دوران قاجار به همان شکل ادامه يافت. ارزيابي خبرگان فن و مردم در آن زمانها از سنگهاي قيمتي کاملاً با امروزه تفاوت داشته است. منابع موجود در قرن چهارم هجري از احجار کريمه به ترتيب به شرح فيروزه نيشابور، ياقوت سرانديب، مرواريد عمان، زبرجد مصر، عقيق يمن، بيجاده بلخ نام بردهاند.

آنچه مسلم است از روزگاران باستان بشر به وجود بسياري از معادن و روش استخراج آنها پي برده بود و خبرگان معدن شناس نيز در مورد هر نوع از معادن و بخش مرغوب و نامرغوب آن و چگونگي تشخيص هريک از فلزات و استحصال آنان از خاکههاي معدني بررسي دقيق انجام داده بودند. منابع موجود در اين زمينه از کتاب ارزشمندي بنام الجماهر في معرفت الجواهر[1] نام بردهاند که در قرن چهارم هجري تأليف شده است. مؤلف در اين کتاب در مورد آهن ميگويد "آهن داراي دو نوع معدن و بر دو نوع تقسيم ميشود. يکي آهن نرم است که آن را نرمآهن مينامند و ديگر آهن سخت است که معروف به شابرقان است. نوع نخست را مؤنث و نوع دوم را مذکر مينامند.

 


[1]. کتاب مذکور تأليف ابوريحان محمد ابن احمد بيروني است.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات