سرفصل: پي‌جويي و اکتشاف

1401/11/03 10:11
فصل قبل

سرفصل: پيجويي و اکتشاف

نمونه 16: مطلب درسي: معيارهاي پيجويي

 شناسايي مناطق اميدبخش و ناهنجاري (آنومالي) در مرحله پيجويي بر اساس معيارهايي صورت ميگيرد كه هر معيار امكان شناسايي بخشي از ويژگيهاي ذخيره ماده معدني و سنگهاي دربرگيرنده را دارد و به شكلي علاوه بر ايجاد مرزبندي كمي و هندسي بين ماده معدني و باطله امكان شناسايي كيفيت ماده معدني را هم به وجود ميآورد. برخي از اين معيارها عبارتاند از: معيارهاي آبوهوايي، معيارهاي سني، معيارهاي رخسارهاي و سنگشناسي، معيارهاي ساختماني، معيارهاي ماگمايي، معيارهاي ژئوشيميايي، معيارهاي ژئومورفولوژيکي و معيارهاي ژئوفيزيکي. برخي از اين معيارها مانند هالههاي دگرساني عقيم که در نگاه اول راهگشاي مطالعات اکتشافي هستند ميتواند، باعث به اشتباه انداختن کارشناس معدن بشود. با استفاده همزمان از چند معيار، شناخت کاملتر خواهد بود و از هزينههاي بعدي جلوگيري ميکند[1].

عنوان جهت الهي بحث: معيارهاي شناخت حق و باطل

در خصوص معيارهاي شناخت حق و باطل نيز در پارهاي از مواقع جامعه، بر اثر حوادث و رويدادها و هوي و هوس دچار اختلاف شديد ميگردد و حق و باطل چنان به هم ميآميزد که شناخت اين دو مشکل ميشود و مردم در گزينش خطمشي خود دچار حيرت ميگردند. ممکن است کساني تصور کنند که در اين مواقع، راهي را که اکثريت در پيش ميگيرند و ميپيمايند صحيح و بر حق است و بايد به آنان پيوست. بعضي هم ممکن است تحت تأثير افرادي قرار گيرند که بين مردم قدر و منزلتي دارند و گمان کنند پيروي از افراد نامي و مشهور، راه نيل به حق و عدالت و مايه وصول به حق و رهايي از باطل است. در چنين مواردي براي شناخت حق، راههايي وجود دارد که به برخي از آنها اشاره ميشود:.

1. عقل: اصيلترين منبع براي شناخت حق و باطل عقل خدادادي است که اگر شخص آن را به دور از تعصب، هوي و هوس و بدون توجه به دوستيها و دشمنيها به کار گيرد، آزاد تعقل کند، فقط در جستوجوي حق باشد و در اين راه از خداوند استمداد نمايد، از هدايت الهي بهرهمند خواهد شد.

2. قرآن: کتاب هدايت است و اگر کسي اهل تدبر و تعمق در قرآن باشد و طالب حق باشد و بدون پيشداوري به آن مراجعه نمايد راه را مييابد.

پيامبر گرامي اسلامa فرمودند:

هنگاميکه فتنهها چون پارههاي شب تار بر شما مشتبه شود، به قرآن روى بياوريد ... براى قرآن ظاهرى و باطنى است . ظاهر آن حكمت و باطن آن دانش است ... در قرآن چراغهاي هدايت و نشانههاي حكمت و راهنماى معرفت هست، براى كسى كه ويژگياش را شناخت[2]

3. سنت: يعني فعل و قول معصوم. معصومين بهعنوان شارحان و مفسران حقيقي قرآن، گفتار و رفتارشان براي تشخيص حق اعتبار دارد. قرآن ميفرمايد: «...وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...؛[3] ...آنچه پيامبر براي شما آورد، بگيريد و آنچه شما را از آن نهي کرد، از آن دوري کنيد...».

 تذکر: در زمان غيبت علماي رباني و خودساخته با رجوع به هر سه معيار به حکم خدا دست مييابند. ازاينرو است که مسلمانان بنا به حکم عقل و دستور ائمه g در عصر غيبت به مراجع تقليد مراجعه ميکنند. امام حسن عسکري g در اين زمينه ميفرمايند: «هر فقيهي که خويشتندار و نگهبان دين خود باشد و با هواي نفسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد براي عامه مردم جايز است که از او تقليد کنند و البته اين ويژگيها را تنها برخي فقهاي شيعه برخوردار هستند نه همه آنها.»[4]

نمونه 17: مطلب درسي: مراحل پيجويي و اکتشاف

مراحل اکتشاف مواد معدني عبارتاند از: شناسايي، پيجويي، اکتشاف مقدماتي، اکتشاف تفصيلي، اکتشاف تکميلي يا اکتشاف حين استخراج كه در هر مرحله امكان شناخت بيشتر ماده معدني و روشنتر شدن مرز آن از باطلهي اطراف فراهم ميشود؛ بطوريكه در مرحله اکتشافِ حين استخراج بهطور كامل ماده معدني شناخته ميشود.

عنوان جهت الهي بحث: مراحل شناخت خدا

همانگونه که در مرحله اول اکتشاف يعني پيجويي از بيرونزدگيهاي ماده معدني پي به وجود ذخيره ميبريم با ديدن زيبايي يك منظره، شنيدن يك صداي خوش و استشمام يك گل خوشبو نيز پي به وجود خالق حکيم آن ميبريم. در مرحله مقدماتي و تفصيلي با حفر چاههاي اکتشافي و تحليلهاي عقلي و منطقي دادهها، هندسه و کيفيت ذخيره ماده معدني را بر اساس ردههايي (کاتاگوري هايي) که قابليت اعتماد به ذخيره را تعيين ميکنند نسبت به ذخيره شناخت پيدا ميکنيم. در شناخت خدا نيز ميتوان از تحليل عقلي و استدلال منطقي کمک گرفت. همانطور که با برهانهاي عقلي مانند وجوب و امکان، حدوث و قِدم، حرکت و غيره پي به وجود آفرينندهي اين جهان ميبريم.[5] و در مرحله اکتشاف تکميلي که حين استخراج اتفاق ميافتد ذخيره ماده معدني بهصورت قطع و يقين مشخص ميشود. چراکه ذخيره در اين مرحله مشاهده شده است. در شناخت خدا نيز ميتوان به مرحلهاي رسيد که خدا را با چشم دل مشاهده کرد و به بالاترين درجات يقين رسيد. البته اين مرحله نياز به تهذيب نفس و خودسازي دارد.

جهت مطالعه بيشتر:

براي شناخت خدا نيز مراحل مختلفي وجود دارد: 1-شناخت خدا از طريق نظم و حکمت نهفته در عالم ماده (عالم مُلک) 2- شناخت خدا از طريق شناخت عالم مثال (عالم ملکوت) 3-شناخت خدا از طريق شناخت عالم عقول و مجردات (عالم جبروت) 4-شناخت خدا از طريق شناخت اسماء و صفات خدا (عالم لاهوت)[6]

نمونه 18: مطلب درسي: نشانهها پيجويي

در مرحله پيجويي که ميزان اطلاعات ما از کانسار بسيار اندک است، نشانههاي پيجويي به کمک ما ميآيند و امكان تشخيص کانسار را از باطلههاي اطراف خود به وجود ميآورند که ازجمله آنها ميتوان به نشانههاي محلي، قسمتهاي دگرسان شده سنگها، تمرکز مواد معدني، قطعات کانسنگ، هالههاي تفريقي، وجود رُخنمون، نشانههاي گياهي و نشانههاي همزاد اشاره کرد.

عنوان جهت الهي بحث: معيارهاي شناخت صلاحيت انسان

همانگونه که نشانههاي پيجويي ممکن است نشان از وجود کانسار باشد، برخي رفتارهاي پسنديده هم ميتواند نشان از شايستگي و انسانيت انسان باشد. براي شناخت صلاحيت انسانها نيز ضروري است که شاخصها و نشانههايي داشته باشيم تا صلاحيت آنها بهدرستي احراز گردد وگرنه جامعه دچار آسيبهاي جبرانناپذيري خواهد شد. لازم به ذکر است معيارهاي شناخت نيز ميبايست معيارهاي واقعي باشد چنانچه امام صادق g ميفرمايند: «به طول رکوع و سجود شخص نگاه نکنيد؛ زيرا بدان عادت کرده و اگر آن را وانهد، بهراسد؛ ولي نگاه کنيد به راستگويي و امانتداري او».[7]

بنابراين، شاخص صلاحيت افراد راستگويي و شاخصههايي ازاينگونه است. لذا اگر فردي آش نذري بدهد يا براي اهلبيت (عليهمالسلام) عزاداري و گريه کند و يا مردم را اطعام کند و از طرف ديگر دروغ بگويد و يا دزدي کند يا حيله و نيرنگ به کار ببرد و حقوق ديگران را رعايت نکند، اينها علامت دينداري فرد و به تبع آن دينداري جامعه نيست و يا اگر نماز بخواند و از سوي ديگر، فحشا و منکرات را مرتکب شود آن فرد ديندار نيست؛ چراکه خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «أَقِمِ ٱلصَّلَوةَ إِنَّ ٱلصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ ٱلْفَحْشَاءِ وَٱلْمُنكَرِ؛[8] نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازميدارد.»

ناگفته نماند راستگويي و وفاي عهد نيز بهتنهايي و بدون اقامه نماز، توکل، توسل و امثال آن، نشان از ايمان حقيقي نيست.

 


[1].برگرفته از: اصول پيجويي، اکتشاف و ارزيابي ذخاير معدني.

 

[2]. صليالله عليه و آله:«اِذَ ا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرآنِ ... و لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظاهِرُهُ حُكْمٌ وَ باطِنُهُ عِلْمٌ ... فيهِ مَصابيحُ الْهُدى وَ مَنارُ الْحِكْمَةِ وَ دَليلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ». (الكافى، ج 2، ص 599، ح 2).

 

[3]. حشر: 7.

 

[4]. الإمامُ العسكرىُّ عليه السلام بعد تقبيح تقليد عوام اليهود لعلماء الفسقه: «فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللّه ُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَهِ فُقَهائهِم . فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا علي هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ، وذلكَ لا يكونُ إلاّ بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم» (منتخب ميزان الحكمة، ص 478).

 

[5]. جهت آشنايي با اين برهانها به کتابهاي فلسفه و کلام مراجعه شود.

 

[6]. جهت آشنايي با اين عوالم به کتاب شرح چهل حديث، تأليف امام خميني (ره) و در محضر روحالله تأليف دکتر قدوسي و... مراجعه کنيد.

 

[7]. «لَا تَنْظُرُوا إِلَى‏ طُولِ‏ رُكُوعِ‏ الرَّجُلِ‏ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه.» (الكافي، ج‏2، ص105).

 

[8]. عنکبوت: 45.

 

 

فصل بعد