کاربرد مهندسي معدن براي مقاصد الهي و غيرالهي

1401/11/03 13:56
فصل قبل

 

همانگونه که باور الهي بر افکار و رفتار انسان اثر ميگذارد، تفکر غيرالهي نيز بر افکار و رفتار انسان و بر برداشتها، نظريات و اقدامات علمي دانشمند اثر ميگذارد. ازاينجهت است که کاربرد علم ميتواند الهي يا غيرالهي باشد.

در کاربرد علم سه مقولهي «به کار گرفتن علم توسط متخصص آن علم براي توليد محصول»، «محصول توليدشده» و «استفاده از محصول، توسط کاربر و مصرفکننده» مدنظر قرار ميگيرد. درهرصورت کاربرد علم را از جهت الهي بودن و نبودن ميتوان به دو دسته تقسيم کرد.

معيارهاي کاربرد الهي:

معيارهاي کاربرد الهي علم عبارت از هماهنگي با: اخلاق، احکام الهي، عقايد الهي، فطرت و خلقت[1] است. البته تذکر اين نکته لازم است که در تمام يا اکثر موارد، کاربرد الهي علم با همه يا اکثر اين معيارها هماهنگ است و شايد نتوان مثالي پيدا کرد که فقط با يکي از اين معيارها هماهنگ باشد. درهرصورت با توجه به آنچه گفته شد، معيارهاي کاربرد الهي علم، پنج معيار، به شرح زير هست:

1-ارزشهاي اخلاقي

ارزشهاي اخلاقي مانند نوعدوستي، مهرباني، خيررساني و...، همان فضايل و مکارم اخلاقي است که ريشه در فطرت انسان دارد[2] و آراسته شدن انسان به اين ارزشها هدف بعثت انبياء بوده است.

2-احکام الهي

منظور از احکام الهي، احکام فقهي يعني واجب، حرام، مستحب،مکروه و مباح است.

3-عقايد و جهانبيني الهي

منظور از عقايد و جهانبيني الهي، توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت است. اين عقايد بر ديدگاهها، افکار، اهداف و عملکرد افراد اثر ميگذارد. بهعنوان مثال کسي که توحيد را باور دارد، عبادت و پرستش خدا و مالکيت خداوند نسبت به همه هستي براي او يک اصل است و شخصي که نبوت و امامت را قبول دارد، دينمداري و حاکميت دين در همه شئون زندگي را پذيرفته است و آنکس که به معاد باور دارد، حرکت همهچيز را از خدا و بهسوي خدا ميداند و براي نيک و بد اعمال خود جزايي قائل است و فردي که عدل را پذيرفته، نظام آفرينش را نظام احسن، حکيمانه و بدون خطا و ظلم ميداند. چنين کسي محصولاتي که توليد ميکند هماهنگ با اين باورها است.

4-هماهنگي با خلقت و تکوين الهي (فساد نکردن در زمين)

منظور از هماهنگي با خلقت و تکوين آن است که کاربرد علم هم سو با طبيعت باشد و لااقل موجب تخريب يا نابودي آن نشود.

با توجه به آنکه نظام آفرينش نظام احسن است و در آن خطايي راه ندارد، هماهنگي با اين نظام يکي از معيارهاي کاربرد الهي علم به حساب آمده است[3]. هر چه اين هماهنگي بيشتر باشد بهتر است و اگر هماهنگيِ کامل امکانپذير نيست. لااقل باعث تباهي، خرابي و فساد آن نشود همانگونه که در دين از فساد در زمين نهي شده است.

5-فطرت

امور فطري در اينجا منظور علم دوستي، زيبايي دوستي و عدالتخواهي است.

عدم هماهنگي با هرکدام از اين معيارها ميتواند، کاربرد علم را غيرالهي نمايد. در اينجا براي روشنتر شدن بحث براي هر معيار مثالي ذکر ميشود.

هماهنگ باارزشهاي اخلاقي: اختصاص سهم منصفانهاي از عايدات معدن به مردم شهرها و روستاهاي مجاور معدن (خيررساني) ايجاد امکان استفاده مردم منطقه از امکانات جانبي معدنکاري مثل جاده، درمانگاه، مدرسه، پارک و ديگر تجهيزات و بناهاي معدن (نوعدوستي).

ناهماهنگ باارزشهاي اخلاقي: عدم استفاده از طرحهاي اصولي انفجار همراه با توليد صدا، لرزش و گردوغبار که باعث آزار مردم ميشود (شرّ رساني). استخراج مناطق پرعيار و باقي گذاشتن مناطق کمعيار يا همان لقمه خوري (خودخواهي).

هماهنگ با احکام الهي، مانند: حفظ ايمني و سلامت افراد (حفظ نفس محترمه).

ناهماهنگ با احکام الهي: عدم پرداخت خمس معادن.

هماهنگ با عقايد الهي، مانند: تلاش براي رساندن تمام مواد معدني به حداکثر کمال مطلوب و ممکن (در راستاي اعتقاد به هدفمندي خلقت)، استفاده از معادن با اجازه امام g يا نايب امام يا همان حاکم شرع و وليفقيه (هماهنگ با اعتقاد به نبوت و امامت).

ناهماهنگ با عقايد الهي، مانند: تصرف مالکانه معادن (مخالف اعتقاد به مالکيت خدا و انفال بودن معادن).

هماهنگ با خلقت و تکوين، مانند: استفاده از روشهاي بيوفرآوري و فروشويي ميکروبي، استفاده از روشهاي ثقلي، مغناطيسي و الکتريکي در اکتشاف و فرآوري مواد معدني.

ناهماهنگ با خلقت و تکوين (فساد زمين): مانند: رهاسازي زهابهاي اسيدي و پسماندهاي معدني در طبيعت.

هر نوع تخريب و عدم بازسازي معادن، بهرهبرداري بيرويه از معادن و منابع تجديد ناپذير، استفاده از مواد شيميايي سمي در فرآوري نظير سيانيد سديم در فرآوري طلا.

هماهنگ با فطرت، مانند: استفاده از نيروهاي بومي (عدالت اجتماعي)، بازسازي و زيباسازي معادن پس از استخراج و متروک شدن (زيبادوستي).

ناهماهنگ با فطرت، مانند: هر نوع طراحي اکتشافي، استخراجي و فرآوري با نگاه سرمايهداري سودمحور و در مقابل منافع ملي (ضد عدالت اجتماعي).

 لذا اگر براي دانشمند نوع استفاده از محصولي که توليد ميکند مهم نباشد و فقط به ساخت و فروش آن فکر کند، اين نگاه غيرالهي محسوب ميشود و با معيارهاي فطري، اخلاقي و احکام الهي مغايرت دارد.

در مثالي ديگر، اگر مهندس معدن بداند، طراحي يا عمليات معدني که از او خواسته شده است به هر دليلي (مانند غصبي بودن، تجاوز به انفال، عدم پرداخت حقوق دولتي) مصداق ظلم و تعدّي به حقوق ديگران است و با معيارهاي اخلاقي و احکام الهي مغايرت دارد و مهندس معدن حق ندارد طرّاحي يا انجام آن را بپذيرد اما بر مبناي ديدگاههاي مادي هيچکدام از مصاديق فوق معنا پيدا نميکند.

استفاده از مواد شيميايي مضر و سمي (مثل سيانيد سديم) در فرآوري مواد معدني موجب تخريب طبيعت خدادادي بوده و مشکلات زيستمحيطي را در پي خواهد داشت.

جهت مطالعه بيشتر:

سؤال: گفته شد که کاربرد علم بايد هماهنگ با خلقت و تکوين الهي باشد يعني انسان بايد خود را با آفرينش هماهنگ نمايد اما از سوي ديگر خداوند در قرآن ميفرمايد ما عالم را مسخر و در اختيار انسان قرار داديم يعني انسان ميتواند طبيعت را با خود هماهنگ نمايد. آيا اين دو گزاره تناقض ندارند؟ بالاخره آيا انسان بايد طبيعت را با خود هماهنگ کند يا خود را با طبيعت هماهنگ نمايد؟

پاسخ: اگر معناي تسخير را بدانيم، اين تناقض برطرف ميشود. چون تسخير به معناى رام كردن، فرمانبردار كردن[4] و مقهور گردانيدن كسى يا چيزى[5] و نيز تكليف بر انجام دادن كارى بدون اجرت[6] است. برخى گفتهاند: تسخير، يعنى مقهور ساختن فاعل به فعلش؛ بهطوريکه فاعل مطابق خواسته تسخيرکننده كار كند[7] اما نکته اين است که وقتي قرآن ميفرمايد: آن چه در زمين و آسمان است همه را براي شما مسخر کرده است[8]  تسخير کننده را خدا ميداند نه انسان يعني عالَم تابع اراده خدا است. بنابراين، همه موجودات، مسخّر فرمان خدا در طريق سود انسانها هستند خواه مسخّرِ فرمان انسان باشند يا نه.[9]

تسخير جهان براى انسان بدين معنا نيست كه انسان آن را به فرمان خود درآورده، بر نظام آفرينش طورى حكومت كند كه بتواند اصول حاكم بر آن را تغيير دهد، بلكه او تنها مىتواند در محدوده نظام موجود، آسمان و زمين را براى هدف صحيح خويش وسيله قرار دهد و در خدمت خود درآورد. در نظامى كه ناظم آن خداوند است بىنظمى راه ندارد و اين نظام با حفظ اين شرايط در طول اراده الهى در اختيار انسان است.[10] پس نهتنها مسخّر بودن عالم براي انسان با لزوم هماهنگي توليد علم و فناوري با خلقت و تکوين منافات ندارد، بلکه مؤيد آنهم ميتواند باشد.

 


[1]. از آنجا که دين الهي از سه بخش اصلي يعني «اخلاق»، «احکام» و «عقايد» تشکيل شده است براي آن که کاربرد يک علم الهي باشد، بايد با اين سه معيار هماهنگ باشد. اما از آنجا که «فطرت» به تعبير استاد شهيد مطهري «مادر مسائل و معارف اسلامي» و زيربناي هر سه معيارِ «اخلاق، احکام و عقايد» است، فطرت به معيارها اضافه گرديد تا بيشتر مورد توجه قرار گيرد؛ همچنين از آنجا که در مباحث مربوط به تکنولوژي و فناوري، هماهنگي با طبيعت و خلقت از اهميت ويژهاي برخوردار است، اين هماهنگي نيز به صورت يک معيار مستقل ذکر شده است، وگرنه در واقع اين معيار زيرمجموعه عقايد الهي است.

 

[2]. شهيد مطهري: در انسان فطرتاً و مستقل از هر تربيتي، يک سلسله دستورهاي اخلاقي وجود دارد که ميگويد خوب است اينطور عمل کند، بد است آنطور عمل کند. بايد چنين بود، بايد چنان بود(توحيد، ص 130).

 

[3]. انبياء و حکيمان به اين حقيقت دستيافته بودند که جهان، صورتِ يک عقلِ حکيم مطلق، که همان خدا است ميباشد و ما بايد با تعقّل و تدبّر در عالم، رمز و راز زندگي در جهان را بيابيم و بيش از آنکه عالم را تغيير دهيم تا مطابق ميلها و آرزوهاي ما باشد، بايد خود را تغيير دهيم تا مطابق حقايق حکيمانه عالَم گرديم. کتاب فرهنگ مدرنيته و توهم ص 36.

 

[4]. لغتنامه،دهخدا «تسخير».

 

[5]. لسان العرب، ج4، ص352، «سخر».

 

[6]. همان، ج4، ص352؛ النهايه، ج2، ص350، «سخر».

 

[7]. الميزان، ج16، ص229.

 

[8]. «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في‏ ذلِکَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ؛ او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوي خودش مسخّر شما ساخته در اين نشانههاي (مهمّي) است براي کساني که انديشه ميکنند!» (جاثيه:13).

 

[9]. تفسير نمونه، ج17، ص64.

 

[10]. الميزان، ج16، ص228 ـ 229؛ تسنيم، ج2، ص614 ـ 615.

 

فصل بعد