تقریظ دکتر سید فخرالدین مصباح

1401/10/13 15:29
فصل قبل

تقریظ دکتر سید فخرالدین مصباح

استاد دانشگاه علوم پزشکی شیراز

 

به نام خدا

در مکتب اسلام اولین پیام وحی با سوره علق شروع گردید تا خدای دانا و توانا خود نخست آموزگار (به معنی کامل و کمال) این مکتب باشد:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ؛به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت كه جهان (از جمله انسان) را آفريد. همان كس كه ‏انسان (انسان روح‌الله) را از خون بسته‏‌ای خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر (مدبر و بخشنده) است. همان كسی كه به وسيله قلم (نقش و اهمیت قلم در آموزش از دیدگاه قرآن تا آنجا که خداوند به آن قسم‌خورده و تأکید به استفاده صحیح و روا از قلم دارد) آموزش داد. و به انسان آنچه را نمی‏دانست، آموخت (اهمیت تعلیم و تعلم، تلمیذ و تلمذ و معلم و متعلم).»

در دیگر پیام این مکتب (سوره المدثر) رسول خدا l، پیامبر وحی و پیام‌آور نور و رحمت به معلمی برگزیده شد:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ* قُمْ فَأَنْذِرْ* وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ* وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ* وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ* وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ* وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان، ای کسی که جامه (شاید منظور ردای رسالت باشد) به خود پیچیده‌ای، برخیز و قوم خود را آگاه ساز و هشدار ده (به بایدها و نبایدها). و خدای را (با تمام وجودت، با تمام ادراکت، با روحت، با قلبت، با قدمت، با زبانت، با چشمانت و با بصیرتت) به بزرگی یاد کن. و لباست (لباس علم و عمل که پوشاننده جان‌اند) را پاکیزه دار. و از ناپاکی (هر چه را خدای نپسندد و عقل سلیم آن را نپذیرد) دوری گزین. و بر هرکس احسان کنی (هر چه به او آموخته‌ای، هشدار داده‌ای و هدایت کرده‌ای) هرگز منت مگذار. و برای خدا صبر (صبر بر سختی و دشواری مسیر و راه هدایت، دشواری تعلیم و تعلم و معلمی) پیش گیر، (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ).»

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت          به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد (حافظ)

 بنابراین وظیفه و مسئولیت و رفتار، کردار و اعمال و عهد و پیمان پیروان و امت این مکتب بس شگرف، عظیم و خطیر است به‌ویژه آنان که به وادی علم پا نهاده‌اند، تا با عمل خویش طلایه‌دار راه کمال و معرفت الهی شوند. شغل معلمی نه تنها راه و شغل انبیا، که اصل رسالت و راه خداست. زیرا که در پیام دیگری از وحی خدا فرمود:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ* وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا* فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. آن گاه كه نصرت الهى و پيروزى (غلبه علم و تفکر و تعقل بر جهل و نادانی و شرک) فراز آيد. و مردم را بينى كه گروه‌گروه به دين الهى در آيند (ادیان الهی وجهی عالمانه و حکیمانه دارند، علم خدایی؛ علمی که در راه رسیدن به کمال و معرفت الهی مورد استفاده قرار گیرد). پس به شکرانه آن (نعمت اولین پیام وحی «اقْرَأْ»، ترغیب شدن و گرویدن به علم و عالم شدن و استفاده از علم در مسیر رسیدن به جمال و کمال الهی) پروردگارت را نيايش كن (تشکر از آن چه که از نقش و رسالت، علم و عمل و توانایی به عنوان سفیران علم خدایی استفاده می‌شود) و از او آمرزش بخواه كه او بس توبه ‏پذير است.»

برای معلم علم ابدان چه نصرتی بالاتر از این که برای چنین جایگاهی برگزیده شده است، زیرا که، گروه گروه متعلمان گرد او جمع شده‌اند تا به شکرانه آن، با تمام وجود، با تک‌تک سلول‌ها، بندبند جسم و تمام زوایای روح خود، کلام هستی و آفرینش (به پای فکر سفر کن در آفرینش خویش، بسا غنیمت‌ها کاندرین سفریابی (کمال اسماعیلی)) و علم را به نیت و در راه شناخت حق و توحید و یکتاپرستی به کار گیرد. کدامین علم است که چنین توانایی مهم و با ارزش در اختیار دارد، تا آن‌جا که در کنار علم ادیان قرار می‌گیرد «اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ اَلْأَدْيَانِ وَ عِلْمُ اَلْأَبْدَانِ». هر چند به وجود و انتساب این حدیث به پیامبر اکرم J اقوال مختلف و متفاوت وجود دارد، اما، اعجاز و شگفتی‌های این علم آن‌چنان زیاد است که عالم علم ابدان با استفاده از ساختمان حیرت‌انگیز و شگفت‌آور بدن انسان بتواند در راستا و مسیر علم شریعت و دین قرار گیرد، تا نیایشگر ایزد منان باشد و اسباب خیر و صلاح و آمرزش او فراهم گردد. بنابراین، معلمان علم ابدان باید منادیان عشق و عاشقی بوده و در پی، درراه و در رکاب معشوق و معبود یکتا باشند که پای نهادن در این رکاب، تعقل، تفکر، بصیرت و بینشی عمیق و همتی بلند و سترگ می‌طلبد.

اولین و به تبع آن دشوارترین گام در این راه دراز و بی‌نهایت و عاشقانه به همت جمعی از دوستان در کتاب «جهت‌گیری الهی ـ فرهنگی در تدریس دروس آناتومی» برداشته شده است، باشد که دیگران قبل از رسیدن به کرانه بی‌انتها، غافل نشوند و سلوک این طریق کنند و سالک راه خدا شوند تا به مقصد مقصود رسند.

ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی     بی‌زر و گـنج به صد حشمت قارون باشی

در مقـامی که صدارت به فقـیران بخشـند      چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی

در ره منزل لـیلی که خطـرهاسـت در آن       شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

نقطه عـشق نمودم به تو هـان سـهو مکن       ور نـه چون بنگری از دایره بیرون باشی

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش    کی روی ره زکه پرسی چه کنی چون باشی

تـاج شـاهی طـلبی گـوهر ذاتـی بـنمای        ور خود از تخـمه جمشید و فریدون باشی

ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان        چـند و چند از غـم ایام جـگرخون باشی

حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است     هیچ خوش‌دل نپسندد که تو محزون باشی

حافظ

 

فصل بعد