6-4- معرفی برخی از دانشمندان خداباور و آثار ایشان در علم تشریح
1401/10/18 14:08فصل قبل
در هر درسی استاد ناگزیر است تعدادی کتاب را بهعنوان مرجع و منبع معتبر، به دانشجویان خود توصیه و معرفی نماید؛ مؤلفان این کتابها بعضی خداباور و چهبسا بعضی خداناباور هستند، بدون شک اگر استاد، کتابی را معرفی نماید که مؤلف آن خداباور باشد بهتر است.
این امر چند دلیل دارد یکی آنکه تألیفات افراد خداباور به جهتگیری الهی نزدیکتر و تألیفات افراد خداناباور از جهتگیری الهی دورتر است و دیگر آنکه معرفی کتاب یک نویسنده در مجامع علمی و دانشگاهی نوعی اعتباربخشی و شخصیتسازی است حال اگر یک شخصیت خداناباور باشد و ما از او چهره علمی بسازیم هرگاه سخنی بر ضد خدا و دین به زبان آورد تأثیر بسیار منفی بر روی جامعه و جوانان میگذارد اما اگر یک نویسنده خداباور باشد و ما او را بهعنوان یک چهره علمی مطرح کنیم هرگاه سخنی در راستای خداباوری و دینمداری به زبان آورد تأثیر بسیار مثبتی بر روی جامعه یا حداقل دانشجویان آن رشته دارد، (مثال واضح این مطلب، شخصیتپردازی نسبت به استیون هاوکینگ است که اخیراً سخنانی در موردتردید در وجود خدا به او نسبت میدهند و ذهن برخی جوانان را مشغول کردهاند).
اما چه بسیارند انسانهای فرزانهای که تعالی روحی و کمال علمی خویش را مدیون همنشینی با رادمردان علم و حکمت دانسته و یا تحت تأثیر سیره و روش بزرگان سلف، به مقامات رفیع علمی و ادبی نائل آمدهاند.
یکی از برترین راههای تحریک حس کمالجویی در آدمی، الگوسازی و پرداختن به مصادیق عینی تعالی و کمال در منظر اوست تا روح خفتهاش بیدار شده و دریابد که در نهاد آفرینش به عزم و اراده و خواستن انسان تا قله توفیق و توانستن بها داده شده است.
فلسفه ارسال دین مبین از طریق وجود مقدس نبی اکرم(صلی اله علیه و آله)، که گر چه هستی به نور او برپا شده لیکن بشری است همچون سایر آدمی زادگان همین است که:« لقد کان لکم فی رسولالله اسوه حسنه» . آنقدر که ملاحظه حکمت در حکیم، و ادب در ادیب، بر روح سالک مبتدی اثربخش است، مطالعه حکمت در آثار حکمی و غور در کتابهای اخلاقی و تربیتی مؤثر نیست.
اینجاست که میباید فرزانگی را در سیمای فرزانگان یافت و توانستن صعود به برترین مراتب کمال را باور کرد.
در سال 1256 ه.ش در تهران دیده به جهان گشود. در اواخر سال 1279 عازم فرانسه شد و در مدرسه طبی نظامی لیون به ادامه تحصیل در رشته پزشکی پرداخت و در سال 1283 ه.ش تحصیلات خود را در این دانشگاه به پایان رسانید و پس از گذراندن پایاننامه خود به نام بهداشت و اسلام به دریافت دیپلم دولتی از همان دانشگاه نائل آمد. در سال 1285 ه.ش به ایران بازگشت و به استادی تشریح در مدرسه طب و عضویت مجلس حفظالصحه دولتی انتخاب شد.
از سال 1321 ه.ش تحت نظارت او و با همکاری استادان کالبدشناسی دانشکده پزشکی کتاب کالبدشناسی توصیفی در نه جلد تألیف و منتشر شد و از اولین کتابهایی است که از طرف انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
- کالبدشناسی توصیفی. تألیف امیراعلم … و دیگران. انتشارات دانشگاه تهران، سال انتشار ۱۳۳۱.
- حفظالصحه در اسلام.
6-4-2- دکتر جمالالدین مستقیمی
ایشان متولد سال ۱۲۹۴ هجری شمسی در قصردشت شیراز بودند و بهعنوان اولین دستیار آزمایشگاهی علم آناتومی در ایران شناخته میشوند و به گفته و گواهی بسیاری از اساتید علم آناتومی در ایران اغلب اساتید این علم یا شاگرد استاد و یا شاگرد، شاگرد این استاد علم آناتومی در ایران بودهاند.
ایشان هشت پژوهش علمی را در زمینه آناتومی در مجامع جهانی به نام ایران ثبت کرد که ازجمله آنها «اثبات عدم ارتباط بین دو پیاز شامه در مغز» هست که در سال ۱۹۶۵ و در هشتمین کنگره بینالمللی آناتومی و تشریح در آلمان مورد تصویب و ثبت جهانی قرار گرفت.
از دیگر کشفیات ایشان میتوان به پیدا کردن دو رشته عصبی در مغز «که یکی از آنها به قطعه پیشانی و دیگری به کپسول خارجی میرود» اشاره کرد. پیدا کردن طبقه عمقی رباط دلتویید (که در ارتوپدی نقش بسیار مهمی دارد) و ثبت آن در مجامع جهانی از دیگر پژوهشهای این دانشمند ایرانی است.
همچنین تهیه مدلهای بیوپلاستیک در سال ۱۹۶۰ در کشور آلمان برای اولین بار از دیگر کارهای دکتر مستقیمی در دنیا بود که به دلیل تواضع دکتر مستقیمی و عدم ثبت این مدلها به نام خودشان، ۲۰ سال بعد به نام یک آلمانی ثبت میگردد و در حال حاضر نیز ۱۶۰ مدل از مدلهای بیوپلاستیکی که در دانشگاه علوم پزشکی مشهد وجود دارد نیز در دنیا بینظیر است.
دکتر جمالالدین مستقیمی تألیفات متعددی در زمینه علوم پایه دارد که مشهورترین کتاب ایشان «کالبدشناسی انسانی» است. به دلیل تسلط کامل وی به سه زبان آلمانی، انگلیسی و فرانسه تصحیح کتابهای معتبر آناتومی جهان ازجمله SOBOTTA و GRAYS ANATOMY را برعهده گرفته که این امر اسباب افتخار جامعه پزشکی ایران هست. وی در تاریخ یکشنبه ۶ آذرماه ۱۳۸۴ در مشهد درگذشت و در این شهر مقدس به خاک سپرده شد.
از نمونه آثار ایشان:
- تشریح و فیزیولوژی. پدیدآورنده اصلی: جمالالدین مستقیمی انتشارات مرکز پزشکی. سال انتشار 1371.
- کالبدشناسی انسانی. مؤلف: جمالالدین مستقیمی ناشران: محرم راز، شهرآب سال چاپ:1379.
6-4-3- دکتر محمدعلی امامی میبدی
ایشان در بهار سال 1325 خورشیدی در روستای بشنیغان میبد به دنیا آمدند و در ۱۳۶۸ رساله دکترای خود را با نام «آخرین نقطه حیات» در خصوص عظیمترین خلقت خداوند، یعنی دستگاه هدایتی قلب انسان با درجه ممتاز به پایان برد.
آثار و تألیفات ایشان در زمینه علوم پزشکی شامل روشهای علمی آزمایشهای بالینی، سلولهای هوایی استخوان گیجگاهی، آناتومی و فیزیولوژی برای پیراپزشکان، کالبدشناسی سر و گردن، کالبدشناسی اعصاب، کالبدشناسی و کالبدشکافی دستگاه عصبی مرکزی، کالبدشناسی دستگاه هدایتی قلب انسان (آخرین نقطه حیات)، تشریح موضعی و مصور سر و گردن، کالبدشناسی توصیفی انسان، تشریح موضعی و مصور تنه، تشریح موضعی و مصور اندامها و مفاصل است. ایشان در تاریخ ۱۵/۹/۹۵ در شهرستان میبد به خاک سپرده شد.
از دیگر آثار این استاد علم و اخلاق میتوان به ویرایش مجموعه مقالات اولین کنگره آناتومی ایران، پانزده گفتار در شناخت جهان اصغر، تشریح موضعی و مصور مغز و نخاع، تشریح عمومی برای پیراپزشکان، فهرست کتب چاپی طب و تشریح، جلوههای جنینشناسی در قرآن مجید و گزیده تاریخ و اخلاق پزشکی را نیز نام برد.
- کالبدشناسی انسانی: تشریح عمومی: برای دانشجویان دندانپزشکی، داروشناسی، پیراپزشکی ... / محمدعلی امامی میبدی؛ ناشر: سماط، 1376.
- تشریح موضعی و مصور تنه / محمدعلی امامی میبدی. پدیدآور اصلی امامی میبدی، محمدعلی. ناشر موسسه انتشارات یزد، سال انتشار 1372.
- کالبدشناسی و کالبدشکافی دستگاه عصبی مرکزی / تألیف محمدعلی امامی میبدی. پدیدآور اصلی امامی میبدی، محمدعلی. ناشر جهاد دانشگاهی، دفتر مرکزی، سال انتشار 1368.
- تشریح موضعی و مصور مغز و نخاع / تألیف محمدعلی امامی میبدی؛ ویرایش مسعود عزت آبادی پور.: عنوان روی جلد: تشریح موضعی و مصور مغز و نخاع پدیدآور اصلی امامی میبدی، محمدعلی، ناشر سماط، سال انتشار 1377.
- تشریح موضعی سر و گردن / محمدعلی امامی میبدی. پدیدآور اصلی امامی میبدی، محمدعلی. ناشر سماط سال انتشار 1368.
- تشریح موضعی و مصور اندام و مفاصل / تألیف محمدعلی امامی میبدی. پدیدآور اصلی امامی میبدی، محمدعلی. ناشر انتشارات خدمات فرهنگی کرمان و معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، سال انتشار 1372.
متولد ۱۳۱۰ استاد سابق کرسی جراحی اطفال دانشگاه تهران و مؤلف چندین کتاب در زمینههای پزشکی، معنویت و اخلاق است و اکنون در دانشگاه سوربن پاریس صاحب کرسی است. وی فرزند نورعلی الهی است.
دکتر بهرام الهی، در این سالها، بهموازات فعالیتهای دانشگاهی و حرفهای خود، مطالعات عمیقی در معنویت و اخلاق، بر اساس فلسفه و تعلیمات پدرش، استاد الهی، به
عملآورده است. وی در تألیفات خود، رئوس فلسفه سیر کمال استاد الهی، را با زبانی ساده در اختیار علاقهمندان قرار میدهد.
تألیفات بهرام الهی بر اساس سخنرانیهای او در دانشگاه سوربن و دیگر مراکز علمی اروپا و آمریکا بوده است. بهرام الهی معتقد است که شیوههای لازم در زمینه معنویت و اخلاق، اساساً با روشهای متداول در سایر علوم تفاوت چندانی ندارد: باید از دانش و تجربه کسانی که قبلاً در این زمینه تفحص کردهاند و به نتایج مطلوبی رسیدهاند بهره گرفت، آنگاه آموختهها را تجزیه و تحلیل نموده، مورد تجربه و آزمایش قرارداد. سپس موازین و الگوهایی دقیق و متناسب با سطح ادراک و نحوه زندگانی این زمان فراهم ساخته و در آخر، حاصل کار را به روشنترین روش ممکن به کسانی که مشتاق تحقیق و پیشرفت در این زمینه هستند ارائه داد. این تألیفات، تاکنون به زبانهای فرانسه، فارسی، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و ... منتشر شدهاند.
تألیفات غیرپزشکی
- Le Chemin de la Lumière, Bahram Elahi, M.D., Albin Michel, ۱۹۸۵.
- The Way of Light, Bahram Elahi, M.D., Element Books, ۱۹۹۳.
- مبانی معنویت فطری، بهرام الهی، سال ۱۳۷۶.
- معنویت یک علم است، بهرام الهی، سال ۱۳۷۷.
- طب روح، بهرام الهی، سال ۱۳۷۹.
- راه کمال، بهرام الهی، سال ۱۳۸۲.
تألیفات پزشکی
- استخوانشناسی، انتشارات جیحون، چاپ بیستم، ۱۳۸۵.
- آناتومی اندام، انتشارات جیحون، چاپ هفدهم، ۱۳۸۵.
- آناتومی تنه، انتشارات جیحون، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۵.
- اورولوژی اطفال، انتشارات جیحون، چاپ اول، ۱۳۷۶.
- درآمدی برجراحی اطفال، انتشارت جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۳.
در سال 1310 ه.ش در شیراز چشم به جهان گشود. وی دارای دانشنامه پزشکی از دانشگاه تهران با درجه ممتاز در سال 1335 ه.ش و استاد در رشته بافتشناسی در دانشگاه تهران در سال 1368 هست. وی در سال 1368 بهعنوان استاد نمونه کشور و در سال 1380 بهعنوان چهره ماندگار در عرصه علم بافتشناسی، مورد تقدیر قرار گرفت. دکتر رُجحان پس از عمری تلاش بیوقفه و خدمت به مردم، در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ در سن هشتادسالگی چشم بر جهان فروبست.
تألیفات ایشان:
- بافتشناسی انسانی، ضروریات بافتشناسی، انتشارات چهر، سال انتشار: 1384.
- درمان بهوسیله گیاهان دارویی. چاپ دوم. مرکز فرهنگی آبا، سال انتشار: ۱۳۷۷.
- دارو و درمان گیاهی در هشت جلد، انتشارات فرهیختگان علوی، سال انتشار 1389.
- آسیبشناسی کامل پزشکی.
- جنینشناسی کامل پزشکی.
- بافتشناسی و اطلس رنگی برای آسیب شناسان.
- چکیده قانون در طب ابنسینا.
- چکیده تحفه حکیم مؤمن.
- بهداشت درمان آموزش پزشکی از قرآن کریم و کلام معصومین.
- انسان و قرآن.
- ثواب القرآن.
- نگارش مقالات فراوان و چندین کتاب در زمینه بافتشناسی پزشکی و اخلاق دینی در پزشکی.
در سال 1300 ه.ش در شهر تبریز متولد شد. ایشان به اتفاق دکتر حکیم، گروه آناتومی دانشگاه شهید بهشتی را پایهگذاری کردند. کتاب"استخوانشناسی" ایشان در دوره یازدهم بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزیده شد. پیکر مطهر این استاد فرهیخته روز چهارشنبه مورخ 16/11/92 در زیر بارش برف در میان جمع کثیری از دانشگاهیان و دوستداران و خانواده ایشان تشییع شد.
تألیفات ایشان:
- آناتومی بالینی لگن و پرینه در زنان و زایمان ناشر: دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، معاونت پژوهشی سال نشر 1369.
- آناتومی تنه، ناشر: جهاد سال چاپ:1373.
- آناتومی اندام، ناشر: جهاد سال چاپ 1378.
- استخوانشناسی.
- تاریخچه آناتومی و جایگاه آناتومی در پزشکی امروز.
- دوره کامل آناتومی عمومی و تخصصی.
- شرائین غیرطبیعی کلیوی و آمار آن در ایران.
- مروری بر آناتومی قفسه سینه و شکم و ارزشهای بالینی.
او در سال 1308 ه.ش در شهرستان صومعه سرای گیلان متولد شد و از سال 1345 ه.ش بهعنوان دانشیار آناتومی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مشغول بکار شد. وی در اواخر عمر پربار خود کتاب «پزشکان نامی گیلان» را تألیف نمود که متأسفانه موفق به انتشار آن نگردید. دکتر فروحی در بهمن ماه 1384 به دیار باقی شتافت.
تألیفات ایشان:
- نوروساینس (علوم اعصاب) در بستر تاریخ، شماره کتابشناسی ملی: 34290 ـ 82 سال انتشار: 1383.
- تاریخ معاصر آناتومی. انتشارات دانشگاه تهران.
- تاریخ پزشکی. انتشارات دانشگاه تهران.
در سال 1298 ه.ش در تهران متولد شد. در سال 1316 ه.ش با رتبه اول وارد دانشگاه تهران شد و سپس بهعنوان دستیار بخش آناتومی با امتیاز برتر در دانشگاه تهران مشغول شد و پس از گذراندن این دوره برای تکمیل اطلاعات رشته آناتومی به پاریس رفت.
تعداد زیادی از مقالات ایشان در زمینه آناتومی و نوروآناتومی در نشریات داخلی و خارجی منتشر گردیده است. ازجمله مقالهای با عنوان «حوضچههای وریدی پرده مخچه» که در سال 1330 در کنگره بینالمللی آناتومی در استراسبورگ ارائه نمودند و در سال 1331 مقالهای درباره «سینوس وریدی خارهای فوقانی» در فرانسه و در سال 1344 در کنگره لوزان سوئیس مقالهای تحقیقی درباره «سینوس وریدی عرضی کاسه سر» و در سال 1344 مقالهای با عنوان «تشکیل اپی فیز در دوران جنینی» و در سال 1345 در کنگره شهر Tour فرانسه مقالهای در مورد «اندیسهای کاسه سر ایرانیان» ارائه نمودند. این استاد بزرگ و فرهیخته در سال 1390 به دیار حق شتافتند.
تألیفات ایشان:
- نوروآناتومی (کالبدشناسی سلسله اعصاب مرکزی. سال انتشار: 1362.
- مبانی علم پزشکی. تألیف پاسمور. ترجمه حسین کوثریان…و دیگران. انتشارات دانشگاه تهران، 1368.
در سال 1283 ه.ش در تهران متولد شد. او به فن عکاسی و کارکردن با میکروسکوپ علاقه و عشق وافر داشت، چنانچه در حین تحصیل دوره متوسطه میکروسکوپی به دست خود تهیه کرد که قدرت بزرگنمایی آن در حدود 150 مرتبه بود. ایشان پس از خاتمه تحصیل و کسب تخصص در رشته آناتومی پاتولوژی در کشور فرانسه در سال 1315 به وطن بازگشتند و در تاریخ 18/11/1316، به دلیل انتشار «کتاب جنینشناسی» که تا این زمان در این رشته کتاب معتبری به زبان فارسی در اختیار دانشجویان نبود، مورد تشویق قرار گرفت و نشان علمی به او اهدا شد.
تألیفات ایشان:
- رینوسپوریدیوم در ایران، مجله ماهانه درمان، 1317.
- تشخیص تومورهای پستان به وسیله گذراندن نور از آنها ـ نامه پزشکی، 1319.
- کتاب رویانشناسی، 1316.
- کتاب بافتشناسی، 1317.
- آسیبشناسی در دو جلد، 1319 و 1320.
6-4-10- دکتر سید محمود طباطبائی
در سال 1298 ه.ش در تهران متولد شد و پس از اتمام دوره ابتدایی و متوسطه و دارالفنون جهت تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه تهران وارد شد. در سال 1322 ه.ش موفق به دریافت دیپلم پزشکی شد. از آن پس صبحها در بخش چشم و گوش و حلق و بینی و عصرها در بخش آناتومی کار میکرد. در همان سال از طرف دانشکده پزشکی آگهی برای قبول دستیار در بخش آناتومی منتشر شد که با شرکت در امتحان توانست بصورت رسمی کار خود را ادامه دهد. در سال 1335 تخصص خود را در قسمت چشمپزشکی دریافت نمود. از سال 13۳۷ بهعنوان استاد در بخش آناتومی کار خود را ادامه دادند. در سال 1343 با عنوان استاد تماموقت در دانشگاه تهران و در سال 1349 بهعنوان مسئول بخش آناتومی دانشکده پزشکی دانشکده جندیشاپور اهواز و سپس در سال 1355 به دعوت رئیس دانشکده پزشکی ایران از دانشگاه جندیشاپور اهواز به تهران آمدند و تا سال 1373 در آنجا به تدریس آناتومی (آناتومی سر و گردن) پرداختند.
تألیفات ایشان:
- استخوانشناسی، ناشر: ایران ارشاد. سال نشر 1366.
- آناتومی سر و گردن، ناشر: نشر مشهد، سال انتشار: 1371.
6-4-11- دکتر ناصرالدین بامشاد علوی
ایشان در سال 294 در تهران متولد شده و پس از گذراندن دوره ابتدائی، متوسطه، عالی وارد دانشکده پزشکی تهران شد و در سال 1320 با درجه دکترا در پزشکی به کارهای درمانی پرداخت. پس از گذراندن دستیاری پاتولوژی و هیستولوژی و جنینشناسی سپس به خدمت تماموقت در رشته علوم تشریحی تا آخرین پایه استادی تا سال 1358 در خدمت دانشگاه علوم پزشکی تهران درآمد. در سن 65 سالگی بازنشسته گردید. سمتهای دانشگاهی علاوه بر استادی تماموقت، مدیریت گروه، ریاست دانشکده، معاونت دانشکده، هیئت ممیزه دانشگاه بوده است.
ایشان در طول عمر خود نقش ارزندهای در تأسیس گروه آموزش آناتومی و ایجاد بخشهای بافتشناسی و پاتولوژی در دانشگاههای مختلف کشور داشتند و از مؤسسین علوم تشریح ایران بودند و اولین بار بخش بافتشناسی را در سال 1325 در کشور تأسیس کردند. برای گرامیداشت یاد و نام دکتر بامشاد علوی سالن بافتشناسی در دانشگاه علوم پزشکی ایران به نام ایشان نامگذاری شد.
دکتر بامشاد اولین پزشکی بود که با کمک دستگاه آسیبشناسی جنین، جنینهای سقط شده و ناهنجاریهای جنینی را در آزمایشگاه تشریح و به شاگردانش آموزشهای ضروری را ارائه میکرد. دکتر بامشاد در سال 1395 دارفانی را وداع گفت.
زندهیاد دکتر رحمتالله برجیان، فرزند حاجیآقا در سال 1302 شمسی در بروجن از توابع استان چهارمحال بختیاری، پا به عرصه هستی نهاد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس گلبهار، علیه و صارمیه اصفهان گذراند و در سال 1320 موفق به دریافت مدرک دیپلم علمی شد، آنگاه سال بعد (1321) وارد دانشگاه داروسازی دانشگاه تهران گردید و پس از آن به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران وارد شد.
وی طی یک دورهی شش ساله با مدرک دیپلم دکتری و پزشکی از دانشگاه تهران، فارغالتحصیل شد و پایاننامه خود را با راهنمایی دکتر عزیزی در موضوع تحقیق و بررسی حول محور نوع خاصی از بیماری دستگاه گوارش (سندرومهای دیستانژیفورم) در تاریخ چهارم خرداد 1327 گذراند. پس از مدتی در سمت دانشیاری افتخاری در بخش پزشکی علمی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مشغول خدمت گردید. در آذرماه ۱۳۲۹ در مسابقه ورودی دانشیاری تشریح آموزشگاه عالی بهداری اصفهان شرکت کرد و پس از توفیق در امتحان ورودی، با سمت دانشیاری کالبدشناسی در آنجا مشغول به تدریس شد.
دکتر برجیان علاوه بر تدریس درس تشریح موضوعی (کالبدشناسی) از سال 1331 در بخش جراحی بیمارستانهای خورشید (حضرت علیاصغرو نور) و ثریا (کاشانی) انجام وظیفه نمود و در سال 1332 نخستین کتاب خود را تحت عنوان «راهنمای کالبدشکافی» با همکاری دکتر مرتضی حکمی به چاپ رسانید. وی با تلاش و پشتکار فراوان تحصیلات تکمیلی خود را ادامه داد و موفق به اخذ مدرک در رشته جراحی عمومی و شکستهبندی از دانشگاه تهران گردید. شادروان دکتر برجیان از بنیانگذاران دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان بود و در آذرماه سال 1336 کرسی تشریح توصیفی دانشکده پزشکی اصفهان به او واگذار شد و به استادی دانشگاه اصفهان ارتقاء مقام یافت.
اما این مدارج بزرگ علمی، نتوانست روح جستجوگر و نهاد بیقرار او را در قلمرو علم پزشکی اغنا سازد . سرانجام با پیشنهاد رئیس دانشگاه اصفهان و موافقت وزارت بهداری در مهرماه سال 1338 برای ادامه تحصیلات و تکمیل معلومات خود، به کشور فرانسه عزیمت کرد و در آنجا در بخشهای جراحی و آناتومی دانشگاه پاریس و در گروه پزشکی پروفسور «سیگار»مشغول آموزش گردید و با راهنمایی پروفسور «سیگار» استاد جراحی دانشکده پزشکی پاریس رسالهای در خصوص معالجه (شکستگیهای هر دو استخوان پا) نوشت و رساله تحقیقاتی دیگری نیز در مورد (دیسکها بین مهرهای از نظر تشریحی) با نظر پروفسور «دلماس» استاد تشریح دانشکده پزشکی پاریس به رشته تحریر کشید و موفق به دریافت مدرک (اسیتسان اترانژه) شد.
این مرد وارسته و بلندپایه، در 28 اردیبهشتماه 1380 پس از عمری کوشش در راه ارتقاء علم و دانش و تربیت پزشکان این مرز و بوم، به دیدار حق شتافت و کوله باری از افتخارات بزرگ و سرافرازیهای غرورانگیز را برای بازماندگانش به جای گذاشت.
تألیفات ایشان:
- حضور در دروس نظری کالبدشناسی، شرکت در کارهای کالبدشکافی دانشجویان سال اول و دوم دانشکده پزشکی، مطالعه و تحقیق در روش تدریس استادان و آشنایی با روشهای کار در سالنهای کالبدشکافی.
- مطالعه در زمینه نگاهداری اجساد برای کالبدشکافی و به کار بردن روش جدید تهیه جسد.
- مطالعه درباره نحوه و نگاهداری اعضاء تشریح شدهای که ممکن است برای مدت مدیدی برای تدریس و نشان دادن به دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
- طرز کار با مواد پلاستیکی که به صورت رنگی تهیه و درون عروق عضو مورد مطالعه تزریق میشود و طریقه مفیدی برای تحقیق و تجسس در کالبدشناسی هست.
- مطالعات و تحقیقات در زمینه کالبدشناسی ستون فقرات که در پاریس زیر نظر پروفسور (دلماس) انجام شده بود.
- دکتر برجیان به غیر از کتاب (راهنمای کالبدشکافی) که در سال 1322 با همکاری دکتر حکمی نوشته و به چاپ رسانده بود، کتابهای دیگری از جمله (کالبدشناسی اعصاب مرکزی)، (معالجه شکستگیهای هر دو استخوان ساق پا ) و (دیسکهای بین مهرهای) را در کارنامهی خود دارد.
پدر جراحی اصفهان در تاریخ 1/07/1283 در شهر اصفهان در خانوادهای كه طب و طبابت را از پدران و اجداد خویش به ارث میبرد متولد شد.
دکترحکمی قبل از شروع درس طب به مدت یک سال در نجف در محضر مرحوم آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی مدیثه ای تلمذ فقه کرده و بگفته فرزند ایشان با توصیه آن مرجع عظیمالشان، جهت تحصیل طب به پاریس رهسپار شد و قریب به پانزده سال در فرانسه به تحصیل مشغول بود.
مرحوم دکتر حکمی در سال 1317 به عنوان جراح و ریاست بیمارستان شهرداری اصفهان و در سال 1323 به عنوان اولین رئیس آموزشگاه عالی بهداری اصفهان و در سال 1329 به عنوان اولین رئیس و بنیانگذار دانشكده پزشكی اصفهان و در سال 1346 به عضویت آكادمی جراحی پاریس انتخاب گردید. نامبرده در سال 1348 از طرف ریاست وقت دانشگاه اصفهان، به عنوان فداكارترین پزشك معرفی شد. بهطوری كه ایشان در طول عمر با بركت خویش در حالی که عالیترین مقام علمی را داشت و پدر جراحی استان محسوب میشد و انجام تعداد 99910 عمل جراحی را در پرونده خود به ثبت رساند، اما ریالی پول بابت عمل جراحی نه از فقیر و نه از غنی دریافت نكرد و پیوسته نگران حال فقرا و محرومین بود بابت ویزیت در مطب هم پول را خودش میگرفت نه منشی تا از هر كه میخواهد بگیرد و از هر كه میخواهد نگیرد و تازه پول را بدون شمارش به داخل كشوی میزش میگذاشت و از بیماران فقیر نه تنها پول نمیگرفت بلكه حسب قراردادی كه با داروخانهها داشت هزینه داروی آنها را نیز پرداخت میكرد.
مرحوم دکتر حکمی در مراسم اولین سالگرد آموزشگاه عالی پرستاری در سال 1325 جملهای را بیان داشت كه عمق ایمان و اعتماد به خدا و نیت پاك خدمت به مردم را در وجود او نشان میدهد. ایشان در جریان سخنرانی خود در حالی که اشک در چشمهای درشتش حلقهزده بود گفت: « خدایا به خاطر برآورد خواسته باطنیم که آموزش پزشکی بود سپاسگزارم و از پیشگاه ربوبیت مسئلت دارم مرا در راهی که به خوبی از مشقات آن آگاهم یاریم دهی تا بهزودی شاهد دم و دستگاهی بنام دانشکده پزشکی در این استان باشیم.» ایشان در سال 1359 به دیدار حق شتافت و مزارش در مقبره خانوادگی در ضلع شرقی آرامگاه حاجیه خانم امین در تخت فولاد اصفهان قرار دارد.
به سال 1277 شمسی هجری، در قریه «چالشتر» از توابع استان چهارمحال و بختیاری دیده به جهان گشود.
خانوادۀ او، اهل دین و دیانت و پیرو مذهب حقه جعفری بوده و نهال نوپای او با ریشه دواندن در بستر معنویت و فضلیت، به ثمر نشست. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهر اصفهان پشت سر گذاشت و به اهتمام خانوادهاش، برای ادامه تحصیلات عالیه راهی دارالفنون تهران گردید.
گر چه دوران تحصیل او با مشقات ناشی از نابسامانی اقتصادی و تنگدستی توأم بود، لیکن دلسرد نشد و در سخت ترین شرایط، تحصیل و تحقیق را رها نکرد و سرانجام این عزم و خستگی ناپذیری موجب گردید که در سال 1302، با درجه دکترای طب فارغالتحصیل گردد.لیکن اشتیاق دانستن و عزم خدمت به خلق اجازه نداد که به این مقدار بسنده کرده و همچون بسیاری دیگر از همکارانش به بازار پررونق طبابت آن روز جذب گردد.
او با جدیت فراوان و ابراز علاقه به ادامه تحصیل، توفیق یافت که بورس کشور فرانسه را دریافت دارد و سرانجام در سال 1925 میلادی برای ادامه تحصیلات عالیه عازم فرانسه گردید و در دانشگاه شهر لیون، به تحصیل پرداخت او تلاش کرد که برای خدمت به مردم مسلمان سرزمینش یافتههای جدید علمی را فراگرفته و در سینه خود بیاندوزد و سرانجام در سال 1932 میلادی، با اخذ درجه دکترای جراحی عمومی و کالبدشناسی موضعی فارغالتحصیل شد.
دکتر محمد ریاحی، در سال 1311 ابتدا برای گذراندن خدمت سربازی با درجه سروانی وارد ارتش گردید و در بیمارستان بهداری ارتش مشغول کار شد و مدارج ارتش را تا اخذ درجه سرهنگی طی نمود. او از سال 1314 تا 1315، در بخش جراحی بیمارستان کرمان از آن تاریخ تا سال 1319 در بخش جراحی بیمارستان ارومیه(رضائیه) و همچنین بیمارستان آذربایجان خدمت کرد و از سال 1320 تا 1324، با حفظ سمتها و مدارج ارتشی در استخدام وزارت بهداری نیز بود.
وی به دلیل داشتن روحیه مردمی و مذهبی و همراه نبودن با منش فرهنگی و سیاسی نظام شاهنشاهی به زندان افتاد، لیکن به دلیل انتساب از طرف همسر به خاندان سلطنتی از زندان آزاد شد و به کردستان تبعید گردید.
مرحوم دکتر محمد ریاحی پس از گذراندن دوران تبعید از ارتش استعفا داد و برای اشتغال به کار طبابت و خدمت صادقانه به مردم نیازمند، راهی اصفهان شد و در سال 1325، بنا به دعوت مرحوم دکتر حکمی، با سمت دانشیاری کالبدشناسی و کالبدشکافی، در آموزشگاه عالی بهداری اصفهان، مشغول به کار و تدریس گردید.
قدرت او در مدیریت و امتیازات علمی او موجب شد که از سال 1325 تا 1333 ضمن خدمت در بخش جراحی بیمارستانهای کازرونی و خورشید، ریاست بیمارستانهای کازرونی را نیز عهدهدار باشد و علیرغم کارشکنیها و سنگاندازیهای رژیم، سرانجام با تکیهبر اراده و جدیت خویش توفیق یافت که در تاریخ 27/8/1336 به پایه 9 استادی و کسب کرسی کالبدشناسی موضعی دانشگاه اصفهان، ارتقاء یافت و در تاریخ 14/11/1337 به عضویت شورای دانشگاه اصفهان درآید.
مرحوم دکتر محمد ریاحی، در زمره اولین بنیانگذاران دانشگاه اصفهان بوده و در سالهای 1340 تا 1341 نیز ریاست دانشگاه را به عهده داشته است.
وی از سال 1325 تا 1342 در آموزشگاه عالی بهداری و دانشگاه اصفهان بهطور مرتب به تدریس مواد درسی رشته کالبدشناسی و تشریح و همچنین کالبدشناسی موضعی اشتغال داشته است.
ایشان انسانی متشرع و پایبند به حلال و حرام بوده و با دقت و توجه بسیار موازین اسلامی و آلوده نشدن به مناهی را رعایت میکردند. یکی از فرزندان مرحوم دکتر محمد ریاحی میگوید: مرحوم پدرم در انجام فرائض دینی بسیار سختگیر بود بخصوص نماز را بسیار عزیز و مقدم میداشت و اگر نماز یکی از ما حتی در سن کودکی ترک میشد سخت ابراز ناراحتی میکرد و گاهی ما را به خاطر اهمال در اقامه نماز، مورد تنبیه قرار میداد.»
همسر ایشان میگوید: ایشان علاقه زاید الوصفی به مطالعه کتب علمی داشته است او قسمت عمده شب را مطالعه میکرد و من سخت از خواب اندک او متعجب بودم.
مرحوم دکتر محمد ریاحی پس از عمری تلاش و خدمت سرانجام در تاریخ 15 اردیبهشتماه سال 1348 دار فانی را وداع گفت و در قبرستان تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
به امید آنکه راه این رادمردان علم و تقوی و خدمت، سرلوحه مشی نسل جوان علمی کشور قرار گیرد.
ایشان استاد دانشگاه تورنتو کانادا و صاحب تألیفات متعدد در زمینه جنینشناسی میباشند. دکتر کید. آل. مور یافتههای خود را از قرآن که همگی مطابق با واقع و آزمایشهای علمی بود، به کتابش «انسان رشد کننده» افزود و چاپ دوم آن را به نام
Keithe Moore”، The Deveioping Human “ و چاپ سوم آن را با مقدمهای از یکی از علمای اسلام به نام شیخ عبدالمجید الزندانی، منتشر کرد. این کتاب تحت عنوان: «الانسان النامی مع زیادات اسلامیه» به زبان عربی ترجمه و چاپ شد.
تی.وی.انپرساود T.V.N Persaud
ایشان پرفسور آناتومی، تولد نوزاد و سلامت کودک دانشگاه مانیتوبای کانادا است. از ایشان بیش از ۲۰ کتاب و ۱۸۱ مقاله علمی به چاپ رسیده است و کتاب مشترکی با پرفسور مور در زمینه جنینشناسی منتشر نمودهاند که به عنوان کتاب درسی مرجع در همه دانشگاههای دنیا، مورد استفاده قرار گرفته است و در سال ۱۹۹۱ میلادی مفتخر به دریافت جایزه معتبر J.C.B گردید. ایشان نیز مانند پروفسور مور، تحت تأثیر آیات جنینشناسی قرآن، قرار گرفتند و برای اولین بار در بخش تاریخچه جنینشناسی کتاب بینالمللی و مرجعشان، جنینشناسی قرآن را مطرح کردند.
ایشان متولد سال ۱۹۲۰ میلادی و رئیس کلینیک جراحی دانشگاه پاریس میباشند که با دیدن آیات اعجاز آمیز قرآن مسلمان شد و چند سال به تحقیق درباره ارتباط میان مفاهیم متون مقدس و دستاوردهای تکنولوژی جدید پرداخت و کتابی به نام «تورات، انجیل، قرآن و علم» تألیف نمودند که پرفروشترین کتاب سال ۱۹۷۶ میلادی گردید.
آثار دیگر ایشان:
- «منشأ بشر چیست» (۱۹۸۸) .
- موسی و فرعون ـ یهودیان در مصر (۱۹۹۴).
- تأملی بر قرآن (۱۹۸۹).
شکل 1-6: دانشمندان جنینشناسی که به بررسی آیات قرآن پرداختهاند.
برگرفته از سایت Rahyafte.com