2-6- محوریت ارتباط مادّه و ماورای مادّه
1401/10/14 12:01فصل قبل
2-6-1- غیرتوحیدی: انکار روح و عوامل معنوی
در این دیدگاه غیرتوحیدی، فرد به روح و عوامل معنوی بیتوجه و یا بیاعتقاد بوده و از نظر این افراد، روح به دلیل ماوراء طبیعی بودنش از هیچگونه ارزش علمی و فلسفی برخوردار نیست. چنین فردی بهعنوان یک استاد علم تشریح به دلیل بیتوجهی به ارتباط جسم و روح، هنگام تشریح جسد و تدریس، ممکن است حرمت نگه ندارد و رفتار او در دانشجویان تحت تعلیم او نیز تأثیر میگذارد؛ در حالی که اخلاق پزشکی حکم میکند که رفتار خود را در حین کار با جسد تنظیم کند؛ چرا که این بیتوجهی، به روح بیمار صدمه وارد خواهد کرد.
دانشجویان نیز بهعنوان پزشکان آینده، به دلیل عدم توجه به روح و شخصیت معنوی بیمار، تنها به مداوای جسم وی پرداخته و از انجام برخی کارها ابایی ندارند. سقطهای غیرقانونی که توسط برخی پزشکان به دلیل اینکه جنین را فاقد روح انسانی میدانند انجام میشود موردی از بیتوجهی یا انکار روح انسان (جنین) است. گاهی برای حفظ جان مادر (مواردی که ادامه بارداری جان مادر را به خطر اندازد) و یا ناقص بودن جنین که اثبات آن با روشهای دقیق آزمایشگاهی و بالینی است در محدوده زمانی خاص عمل سقط انجام میشود.[1] از نظر علمای شیعه نیز جز در موارد استثناء سقطجنین حرام است و بر اساس متون دینی امری ناروا و خلاف اخلاق است[2] و بعد از ۴ ماهگی حکم قتل یک انسان را دارد. این در حالی است که برای برخی پزشکان بیتوجه به ارتباط جسم و روح، مسئله زمان و علت انجام سقط اهمیت ندارد و حتی برای مواردی مانند خواست مادر، شرایط بد اقتصادی و مالی و حتی انتخاب جنسیت جنین (از بین بردن جنین دختر) نیز سقط صورت میگیرد[3] و هیچ دلیلی برای غیراخلاقی بودن این عمل نمیبینند. از دیگر نشانههای فقدان روح و معنویت را میتوان در احساسات وسواس گونه، اعتیاد و کارهای جنونآمیز و توهمات مشاهده کرد.
پدیده «اوتانازی»[4] یا معادل فارسی آن «قتل ترحمی» یا «به مرگی» که در برخی کشورها رواج پیداکرده از دیگر مصادیق بیتوجهی و یا انکار ارتباط جسم و روح هست. در این کشورها حق امتناع از درمان پزشکی را به رسمیت شناختهاند و یاریرساندن به بیماری برای طولانی نشدن عمر همراه با درد و رنج طاقتفرسا را تصویب کردهاند. در این دیدگاه فرد پس از فرسودهشدن جسم در اثر گذشت زمان یا بیماری، بهصورت داوطلبانه برای از بین بردن جسم خود عمل میکند و معتقد است با این کار از دردهای ظاهری جسمانی رهایی مییابد.
دین مبین اسلام ازآنجهت که زندگی انسان را منحصر به حیات دنیایی نمیداند در هیچ شرایطی و تحت هیچ بهانهای اجازه نمیدهد حیات کسی از او گرفته شود. در آیاتی چند به این موضوع اشاره میکند از جمله:
«وَ مَا کانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِناً ؛[5]هیچ مؤمنی نباید مؤمن دیگری را به قتل رساند.»
عقیده مشترک بسیاری از مذاهب مختلف این است که زندگی، هدیه خداوند است و باید با تمام توان در حفاظت آن کوشید و بیماری و سختیهای آن جزئی از زندگی و سرنوشت آدمی است که باید بهطور طبیعی طی شود. روایات متعددی دلالت بر وجوب حفظ نفس محترمه دارد تا آنجا که فقهای ما فتوا دادهاند که حفظ نفس یکی از مواردی است که واجب است انسان نماز خود را به خاطر آن، ناتمام بگذارد.
به عنوان نمونه آیتالله سیستانی در این زمینه میفرماید:
«اگر حفظ جان خود انسان یا کسی که حفظ جان او واجب است، یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب هست، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، باید نماز را بشکند».[6]
2-6-2- محوریت توحیدی: ارتباط جسم و روح
در نگاه توحیدی اصالت به روح است که از خداوند نشئت گرفته است و جسم انسان مرکبی برای روح محسوب میشود. اگر به انسان لقب اشرف مخلوقات دادهاند یا مورد تکریم واقع شده است به خاطر روح و فطرت الهی انسان است. در این نگرش تمام فعالیتهای انسانی در راستای رشد و تقویت روح الهی اوست لذا در ادیان توحیدی هدف از خلقت شناخت و معرفت به خدا است که از طریق روح صورت میگیرد و سعادت انسان در گروی همین شناخت خدا حاصل میشود و توجه به جسم بهعنوان مرکب روح دارای اهمیت ویژه است بهگونهای که تأثیراتی جسمانی در روح انسان میگذارد همانطور که تأثیرات معنوی در جسم انسان مؤثر است. دانشمند معتقد به روح و مسائل معنوی مربوط به آن مثل دعا، معاد و حرمت بدن انسان قطعاً راههای درمان را منحصر به علوم تجربی و مادی که مربوط به جسم انسان است نمیداند بلکه به تبعیت از ادیان الهی به دعا و تأثیرات معنوی هم در درمان اهمیت میدهد. لذا به خودش اجازه تجاوز به روح انسانی از طریق انجام برخی امور مثل سقطجنین و عمل اوتانازی[7] نمیدهد و نگاه ابزاری به جسم ندارد ولو خود بیمار اجازه دهد. چرا که با پایبندی به قوانین شرعی مرگ و حیات را از خدا میدانند.
در علوم تشریح و فیزیولوژی اساتید با این دیدگاه الهی˓ با تأکید بر ارتباط جسم و روح در کلاس درس، تدریس را بهعنوان عبادت در نظر دارند و باواسطه عمل آنها دانشجویان زیادی با ساختار و کارکرد اعضای بدن انسان آشنا شده و میتوانند در آینده طبیبانی حاذق گردند که به ارتباط تنگاتنگ جسم و روح معتقد هستند.[8]
در این دیدگاه توحیدی فرد آرامش واقعی را فقط در سایه یاد خدا میداند.
« أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ؛[9] آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند.»
یاد خدا، آرامش روحی، سلامت معنوی و نقش دعا در سلامت جامعه بسیار مؤثر است چراکه افرادی که رابطه بهتری باخدا دارند در مقابل مشکلات و حتی بروز بیماریها بسیار قویتر عمل میکنند، دعا موجب افزایش انرژی مثبت و دفع انرژی منفی میشود در نتیجه سیستم دفاعی بدن تقویت میشود.[10] بیمارانی که سلامت معنوی آنها تقویت میشود بهتر میتوانند بـا بیماری خودسازگار شده و مراحـل بیمـاری خـود را بهخوبی بگذرانند.
در نگاه توحیدی علاوه بر احکام در متون دینی برای بیماریها و درد و رنجها ثمرات معنوی هم در نظر گرفته شده است که ازجمله آن آثار را میتوان غفلت زدایی، صبر و شکیبایی، پاداش، افزایش درجات معنوی نام برد.
|
برخی گمان میکنند که بیماری پیامدی جز سختی و بیچارگی ندارد اما پیشوایان ما به ما آموختهاند که بیماری برای مؤمنان نهتنها عذاب الهی نیست بلکه میتواند ثمرات فراوانی را نیز در پی داشته باشد. توجه به این نتایج، تحمل بیماری را آسانتر مینماید. این آثار برآمده از سخنان معصومان عبارتند از: ۱- غفلت زدایی سلامتی اگرچه یکی از نعمتهای الهی است اما گاهی انسان را مغرور میکند و او را از یاد خداوند غافل مینماید؛ اما در مقابل لحظات سخت زندگی همانند تلنگری به شیشه دل انسان او را از خواب غفلت بیدار میکند و ضعف و کوچکی او را یادآور میشود و حباب کاذب غرور را میشکند. امام باقر A میفرماید: «الجَسَدُ إذا لم یَمرَضْ أشِرَ و لا خَیرَ فی جَسَدٍ یَأشَرُ؛ جسم اگر بیمار نشود، سرمست میشود و در بدنی که (به بیماری دچار نشود و) سرمست شود، خیری نیست»[11] 2- افزایش روحیه صبر و شکیبایی سختی و گرفتاری در زندگی هر انسانی وجود دارد و ناخوشایندیها ممکن است برای برخی بیش از دیگران وجود داشته باشد؛ اما مهم آن است که انسان بتواند در برابر مشکلات زندگی صبورانه عمل کند و راهحلی مشکلگشا بیابد. گاهی بد نیست که بهصورت آزمایشی نیروی خود را محک زد و برای جنگهای بزرگ رزمایشی واقعی به راه انداخت. بیماری، همانند یک سوهان زبر روح انسان را صیقلی میکند و بر مراتب معنوی او میافزاید. یکی از یاران امام صادقA میگوید: که از حضرتA شنیدم که میفرمود: «مَنِ اشْتَكَى لَيْلَةً فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا وَ أَدَّى إِلَى اللَّهِ شُكْرَهَا كَانَتْ لَهُ كَفَّارَةُ سِتِّينَ سَنَةً قَالَ قُلْتُ وَ مَا مَعْنَى قَبِلَهَا بِقَبُولِهَا قَالَ صَبَرَ عَلَى مَا كَانَ فِيهَا؛ هر کس شبی بیمار شود و به نیکویی آن را پذیرفته و خدا را شکر و سپاس گوید، کفاره شصت سال (عمر سراسر لغزش) او خواهد بود. راوی میگوید: گفتم: معنای نیکو پذیرفتن آن چیست؟ فرمود: بر رنج و ناراحتی آن صبر کند».[12] 3- افزایش درجات معنوی بیتردید بدون گذر از کوره پرحرارت سختیها نمیتوان طلای ناب وجود را پدیدار کرد. شاید به همین خاطر است که خداوند برخی از شایستگیها را جز با سختی و بیماری به انسان نخواهد داد. پیامبر خدا J میفرماید: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِنْدَ اللَّهِ لَا يَبْلُغُهَا بِعَمَلِهِ حَتَّى يُبْتَلَى بِبَلَاءٍ فِي جِسْمِهِ فَيَبْلُغُهَا بِذَلِك؛انسان نزد خداوند درجهای دارد که تنها با عمل خود به آن نخواهد رسید، بلکه در گرو این است که بدنش به بلایی گرفتار شود و بدینوسیله به آن درجه دست یابد».[13] بنابراین خداوند بهوسیله شکیبایی در برابر بیماری مقامی به انسان خواهد داد که دستیابی به آن با هیچ عملی ممکن نیست. 4- کفاره گناهان هر عملی عکسالعملی دارد و هر اشتباهی تاوانی را میطلبد؛ اما چهبهتر که این تاوان در همین دنیا پس داده شود و این عقاب در همین سرای ناپایدار صورت پذیرد و چیزی برای سرای باقی، باقی نماند. امیر مؤمنان A میفرماید: «إذا ابتَلَی اللّهُ عَبداً أسقَطَ عنهُ مِنَ الذُّنوبِ بقَدْرِعِلَّتِهِ؛هرگاه خداوند بندهای را دردمند کند بهاندازه آن درد و رنج، گناهان او را میزداید».[14] گویا خداوند نمیخواهد که بندهاش را به خاطر گناهانش در آتش سوزان جهنم بسوزاند و او را در کنار دردمنشان و هرزگان روزگار قرار دهد. به همین خاطر است که آتشی کوچک مهیا میکند و او را کمی در تبوتاب بیماری میسوزاند و به همین وسیله از گناهان او درمیگذرد. پیامبر خدا J میفرماید: «المَریضُ تَحاتُّ خَطایاهُ کَما یَتَحاتُّ وَرَقُ الشَّجَر؛ گناهان شخص بیمار، همچون برگ درخت میریزد».[15] 5- پاکسازی روح بیماری نهتنها کارنامه عمل انسان را از زشتیها پاک میکند و کفاره گناهان او بهحساب میآید بلکه روح زنگار بسته انسان را نیز شستوشو میدهد و پاک مینماید. امام رضاA میفرماید: «الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِیرٌ وَ رَحْمَه؛ بیماری، مایه پاکی و رحمت مؤمن است».[16] 6- پاکسازی تن گناه، همانگونه که روح انسان را آلوده میکند، تأثیرات نامیمونی بر روی تن آدمی نیز خواهد گذاشت که برخی از بیماریها این تأثیرات سوء را میسوزانند و از بین میبرند. پیامبر خدا Jمیفرماید: «إِنَّ الْمَرَضَ يُنَقِّي الْجَسَدَ مِنَ الذُّنُوبِ كَمَا يُذْهِبُ الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد؛ بیماری، تن را از گناهان پاک میکند، همچنان که دم آهنگری، ناخالصی آهن را میزداید».[17] 7- عبادت تحمل بیماری یکی از عبادتها بهحساب میآید. پیامبرJ به امیرمومنانA میفرماید: «يَا عَلِيُّ أَنِينُ الْمُؤْمِنِ الْمَرِيضِ تَسْبِيحٌ وَ صِيَاحُهُ تَهْلِيلٌ وَ نَوْمُهُ عَلَى الْفِرَاشِ عِبَادَةٌ وَ تَقَلُّبُهُ مِنْ جَنْبٍ إِلَى جَنْبٍ جِهَادٌ فِي سَبِيلِ اللَّه؛ ای علی! ناله مؤمن بیمار چون تسبیح است، و فریادش تهلیل، و خوابش در بستر بیماری عبادت است و پهلوبهپهلو شدنش جهاد در راه. خدا».[18] 8 ـ پاداش تحمل بیماری برای مؤمنان ازجمله همان کارهایی است که خداوند ارزش بسیاری برای آن قائل است. امام باقر A میفرماید: «سَهَرُ لَیلَه مِن مَرَضٍ أو وَجَعٍ أفضَلُ و أعظَمُ أجرا مِن عِبادَه سَنَه؛ پاداش شبی از بیماری یا درد نخفتن، برتر و بزرگتر از یک سال عبادت است».[19] این پاداش بهقدری بزرگ و باارزش است که پیامبر خدا در مورد آن میفرماید: «عَجِبْتُ مِنَ الْمُؤْمِنِ وَ جَزَعِهِ مِنَ السُّقْمِ وَ لَوْ يَعْلَمُ مَا لَهُ فِي السُّقْمِ مِنَ الثَّوَابِ لَأَحَبَّ أَنْ لَا يَزَالَ سَقِيماً حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَل؛ از مؤمن و بیتابیِ او از بیماری تعجّب میکنم. اگر میدانست که چه ثوابی در بیماری هست، بیگمان دوست میداشت پیوسته بیمار باشد تا آنگاهکه پروردگار خود را دیدار کند».[20] البته این سخن پیامبر به این معنا نیست که از خدا درخواست بیماری طولانی کنیم و دوست داشته باشیم تا آخر عمر در بستر به سر بریم بلکه سخن ایشان ترغیبی است بر شکیبایی در برابر بیماری و اشارهای است به پاداش بزرگی که در پی آن خواهد آمد. ۹ ـ ثبت عبادات دوران سلامتی بیماری، انسان را از کارهای روزمره میاندازد و عبادات و خدمترسانی او را کاهش میدهد؛ اما خداوند برای این مشکل نیز راه چارهای قرار داده است و پاداش بزرگتری به بیمار عنایت کرده است. روزی پیامبر خدا J سر به آسمان برداشت و لبخندی زد اصحاب علتش را پرسیدند. حضرت فرمود: «عَجِبْتُ لِمَلَكَيْنِ هَبَطَا مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ يَلْتَمِسَانِ عَبْداً مُؤْمِناً صَالِحاً فِي مُصَلًّى كَانَ يُصَلِّي فِيهِ لِيَكْتُبَا لَهُ عَمَلَهُ فِي يَوْمِهِ وَ لَيْلَتِهِ فَلَمْ يَجِدَاهُ فِي مُصَلَّاهُ فَعَرَجَا إِلَى السَّمَاءِ فَقَالا رَبَّنَا عَبْدُكَ الْمُؤْمِنُ فُلَانٌ الْتَمَسْنَاهُ فِي مُصَلَّاهُ لِنَكْتُبَ لَهُ عَمَلَهُ لِيَوْمِهِ وَ لَيْلَتِهِ فَلَمْ نُصِبْهُ فَوَجَدْنَاهُ فِي حِبَالِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اكْتُبَا لِعَبْدِي مِثْلَ مَا كَانَ يَعْمَلُهُ فِي صِحَّتِهِ مِنَ الْخَيْرِ فِي يَوْمِهِ وَ لَيْلَتِهِ مَا دَامَ فِي حِبَالِي فَإِنَّ عَلَيَّ أَنْ أَكْتُبَ لَهُ أَجْرَ مَا كَانَ يَعْمَلُهُ فِي صِحَّتِهِ إِذَا حَبَسْتُهُ عَنْه» «از دو فرشتهای تعجب کردم که از آسمان به زمین فرود آمدند و به سراغ بنده مؤمن درستکاری در محل نمازش رفتند تا عمل روز و شب او را بنویسند؛ اما وی را در محل عبادتش نیافتند. پس به آسمان رفتند و عرض کردند: ای پروردگار ما! به سراغ فلان بنده مؤمنت در مصلایش رفتیم تا عمل شبانهروز او را بنویسیم، اما پیدایش نکردیم و او را در دام (بیماری) تو یافتیم. خداوند فرمود: برای بنده من تا زمانی که در دام من است، مانند خیر و ثوابی را بنویسید که در زمان سلامتیاش انجام میداد؛ زیرا بر من است که وقتی سلامتی را از او بازمیگیرم، اجر همان کاری را که در زمان تندرستیاش میکرده است، برایش بنویسم».[21] |
[1]. Contemporary Moral Problems, p.0313. Practical Ethics, Peter Singer, Cambridge, Cambridge University Press, 6891, p.701.
[2]. تحلیل شأن و ماهیت رویان انسان از منظر فقه و حقوق با تأکید بر فناوری مهندسی سلولهای نطفهای انسان، فاطمه طرف، مجله ایرانی اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره ششم، شماره ۲.
[3]. Female Demographic Disadvantage in India, Sudha, S.; Rajan, S. Irudaya 1999, pp 1981–1991.
[4]. Euthanasia.
[5]. نساء/ آیه 92.
[6]. رساله آیتالله سیستانی، مسئله ۱۱۴۶.
[7] -اوتانازی فعال داوطلبانه: تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگر که منجر به مرگ بیمار شود. این عمل بر اساس تقاضای صریح بیمار و با رضایت کاملا آگاهانه او انجام میشود. نکته مهم در این حالت این است که قصد و تمایل پزشک و بیمار – هر دو– در جهت خاتمه دادن به زندگی بیمار است. در اتانازی فعال داوطلبانه 2 شرط بسیار مهم است؛ 1- تصمیم خود بیمار 2– درد و رنج غیرقابل تحمل و بدون امید به بهبودی
[8]. اثر دعا بر سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان، سیدفاطمی، نعیمه، و دیگران، 1385، ص ۳۰۴.
[9]. رعد/ آیه 28.
[10]. Psycho ـ spiritual well ـ being in patients with advanced cancer: an integrative review of the literature. Lin HR, Bauer ـ Wu SM. Journal of Advanced Nursing; 44; pp 69 -80 .
[11]. مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، طبرسی، 1385، ص 487.
[12]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ابن بابویه، 1382، ص 193.
[13]. «الدعوات» یا «سلوه الحزین»، راوندی، 1366، ص 172.
[14]. دعائم الإسلام، قاضی نعمان بن محمد، 1385، ج 1، ص 218.
[15]. مسند احمد، احمد بن حنبل، 1420، ج27، ص215، ح16654.
[16]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ابن بابویه، 1382، ص193.
[17]. بحارالانوار، مجلسی، 1365، ج78، ص197
[18]. مکارم الاخلاق، طبرسی، 1370، ص 439.
[19]. الکافی، کلینی1407، ج3، ص۱۱۴.
[20]. التوحید، ابن بابویه، ص114.
[21]. الکافی، کلینی،1407 ، ج3، ص113.