امام علی A: در بیانی زیبا به ساختار گوش انسان اینچنین اشاره کرده است:
«از آفرینش این انسان در شگفت آیید با تکهای پیه میبیند، با پاره گوشتی سخن میگوید و با قطعه استخوانی میشنود، و از سوراخی نفس میکشد».[2]
در این حدیث به ساختارهای سه عضو بدن اشاره میکند که در ظاهر انسان این ساختارها را به شکل گفته شده در حدیث نمیتوان دید. همانطوریکه در همه کتابهای پزشکی آمده است آگاهی از این نکات علمی در زمان بیان حدیث میتواند نشانگر این باشد که قبل از اینکه علم با استفاده از ابزار تجربی جدید و آناتومی پیشرفته بخواهد این اطلاعات را کسب کند، اطلاعات فراتر در این زمینه وجود داشته است.
در حدیثی دیگر امام صادق A خطاب به مفضل بن عمر میفرماید:
«ای مفضل بیندیش... که چرا درون گوش، بهسان یک زندان پیچ در پیچ است؟ مگر جز برای آن است که صدا در آن، پیاپی روان شود و سرانجام، به شنوایی برسد و نیز برای آنکه شتاب باد را در هم بشکند و به گوش، صدمه نرساند».[3]
این حدیث هم دو نکته علمی را روشن میسازد و به نوعی اطلاعات علمی جدید را تأیید مینماید. اول اینکه به ساختار پیچ در پیچ گوش یعنی گوش میانی و حلزون اشاره دارد و دلیل آن را فراهم شدن شنیدن و روان شدن پیوسته صدا میداند و به نظر میرسد منظور از کلمه «لیطرد» همان خروج نیروی صوت از طرف دیگر ساختار حلزونی شکل گوش است. منظور ورود صدا از دریچه بیضی و برآمده شدن دریچه گرد در انتهای گوش داخلی است. اگر چنین حالتی وجود نداشت کار شنیدن مختل میشد.
نکته دومی که در حدیث آمده است این است که در گوش ساختارهایی قرار دارد که از انرژی صوت هنگامیکه بسیار شدید است بکاهد. این قطعاً به کار گوش میانی دلالت دارد. همانطوریکه در منابع علمی نوین نیز آمده است گوش میانی دو کار انجام میدهد یکی تقویت نیروی امواج صوتی و تطبیق مقاومت و نکته دیگر که موضوع بحث این حدیث است کاستن از شدت صداهایی است که بسیار بلند و شدید است و ممکن است موجب آسیب رساندن به سیستم عصبی و گوش شود به نحوی که امکان شنیدن صداهای قدری ضعیفتر وجود نداشته باشد.
پیامبر خدا l در حدیثی دیگر در مورد گوش میفرمایند:
«خداوند ـ تبارک و تعالی ـ ... تلخی را در دو گوش، پردهای برای حفاظت از مغز قرارداد. هیچ جنبندهای نیست که در آن بیفتد، مگر این که راه خروج را میجوید؛ امّا اگر این نبود، آن جنبنده به مغز میرسید.[4]»
این حدیث به یکی از نقشهای اصلی موم موجود در گوش خارجی که با عنوان مراره یا تلخی یاد میکند، اشاره دارد. موم موجود در گوش، خاصیت لزجی و چسبندگی دارد و این مانند چسبی تله مانند است و حشرات و حیوانات موذی را به دام میاندازد. تلخی آن نیز موجب دور کردن حیوانات مزاحم میشود. بعلاوه، در موم مواد ضد میکروبی موجود است و این خود مانعی برای عبور جانداران ریز از این ناحیه و ورود آنها به مغز است. این مطالب در حدیث بر اطلاعات علمی موجود بر نقش موم در گوش صحه میگذارد. در حدیث به موضوع جالب دیگری هم اشاره دارد و آن ارتباط بین گوش و مغز است که آن نیز از یافتههای علمی جدید است. پس اینطور ادامه مییابد که اگر این جانداران از گوش عبور کنند به مغز میرسند و موجب هلاکت میشوند نیز در حدیث اشاره شده است[5]
|