2-3- محور مالکیّت

1401/10/14 11:14
فصل قبل

 

 

2-3-1- نگرش غیرتوحیدی: مالکیت انسان بر بدن

در این نگاه غیرتوحیدی، انسان خود را مالک بدن و جسم خود می‌داند و همانند یک مالک خصوصی در مورد آن عمل خواهد کرد و به مالکیت خداوند بی‌توجه و یا ناآگاه است. این نگرش باعث می‌شود که او جسم خود و دیگران را امانت الهی نداند که نهایتاً این طرز تفکر، نه‌تنها خود فرد بلکه جامعه بشری را نیز به فساد و تباهی می‌کشاند. داشتن این دیدگاه که موجب می‌شود به‌عنوان‌مثال برخی اطبا حتی تغییرات جنسیتی غیر لازم را بر روی بدن دیگران با رضایت آن‌ها انجام داده که موجب بروز اختلالات روانی و شخصیتی و بروز ناهنجاری‌های اخلاقی در جامعه می‌شود. نداشتن دیدگاه الهی در مداوای بیماران و همچنین در گرایش‌های مختلف پزشکی ازجمله علم تشریح بسیار دارای اهمیت است و حذف این نگاه برای سعادت جامعه انسانی بی‌نهایت خطرناک هست. نتیجه این نگاه غیرتوحیدی، بی‌تعهدی و نداشتن تقوی در معاینات بیمار و لمس آن‌ها جهت تشخیص بیماری و عدم رعایت شرایط برخورد با جسم و شخصیت بیمار می‌شود. همچنین موجب شده که برخی از دانشجویان و دانش‌آموختگان علوم پزشکی در سالن تشریح به کالبد انسان دیدگاه ابزاری داشته و مرتکب رفتاری نامناسب و دور از احترام با جسد می‌شود.

2-3-2- نگرش توحیدی: مالکیت مطلق خدا بر بدن

در مورد فردی که در حیطه علوم پایه و بالینی پزشکی فعالیت دارد داشتن این دیدگاه یعنی اعتقاد به مالکیت مطلق خدا بر بدن، تنها جنبه ذهنی و فکری نداشته بلکه بازتاب وسیع و گسترده‌ای در اعمال فرد به‌جای می‌گذارد؛ هنگامی‌که فرد یقین داشته باشد خداوند همه‌جا با اوست و مالکیت مطلق خداوند را همیشه در ذهن داشته باشد این عقیده او را مراقبت از اعمال خویش دعوت می‌کند و پاکی و تقوا را در رفتار و حتی تفکر خود جاری می‌سازد. نتیجه اینکه فرد در برخورد با یک بیمار˓خداوند را شاهد و ناظر بر اعمال خویش دانسته و مداوا را بر اساس اصول خداپسندانه به انجام می‌رساند و چنین فردی در مداوا و معاینات بیمار و لمس او جهت تشخیص بیماری نهایت دقت را در حفظ حریم افراد خواهد کرد چون جسم او را امانت الهی می‌داند و آن را به‌عنوان وسیله‌ای برای تشخیص و درمان نگاه نمی‌کند. او همیشه خدا را مدنظر دارد و هر عملی که تنها از جنبه علمی مطرح است و پشتوانه شرعی ندارد انجام نمی‌دهد. او پزشکی را به‌عنوان تکلیف الهی دانسته و در جهت رضای خداوند تلاش خواهد کرد و همچنین اعمال خلاف شرع را انجام نداده و یا حداقل در مورد علومی که تائید شرع ندارد بااحتیاط عمل می‌کند. این پزشک همیشه سعی بر این دارد که رضایت بیمارش در راستای رضایت خدا باشد؛ یعنی اگر برای انجام برخی اعمال خلاف قانون و شرع اگر مراجعاتی داشتند آن را انجام نمی‌دهد مانند برخی سقط‌های غیرقانونی یا ترمیم پرده بکارت و تعیین جنسیت توسط پزشک یا عقیم کردن زن بدون اذن همسر و...؛ که تمامی این موارد به‌نوعی موجب فساد در جامعه خواهد شد.

در صورت مالک دانستن خداوند بر بدن انسان، تکرار کار با جسم بی‌جان آدمی در سالن تشریح به روزمرگی تبدیل نشده و به این نکته توجه می‌کند که زندگی دنیوی انسان تنها به عملکرد چند اندام وابسته هست. چنین فردی اعتقاد دارد که عاقبت هر انسانی مرگ است و روزی نوبت اوست.

فصل بعد
نقدها و نظرات