4-17- سرفصل (16): دستگاه عصبی

1401/10/18 12:43
فصل قبل

 

4-17-1- مطلب درسی (1): مغز ـ  نواحی قشری ـ  ناحیه حسی

حس هر بخشی از بدن به قسمت خاصی از قشر حسی مغز ارسال می‌شود. به‌عبارت‌دیگر هر قسمت از قشر حسی به بخش معینی از بدن مرتبط است. پس در قشر حسی بخش‌های متناظری با اعضا بدن وجود دارند و اگر نقشه آن‌ها را طراحی کنیم دقیقاً شکل یک آدمک به دست می‌آید که آن را «آدمک حسی» یا (Sensory homuncules)  نامیده‌اند.

 به‌طور خلاصه این آدمک، ناشی از تصویر شدن کل بدن بر روی قشر حسی مغز هست و اگر به‌عنوان‌مثال دست آدمک حسی را در مغز یک انسان تحریک کنیم آن شخص واقعاً احساس می‌کند که دستش تحریک‌شده است. این واقعیت در مورد همه اعضاء صدق می‌کند. نکته دیگری که ذکر آن لازم هست؛ این است که تناسب‌اندام‌های آدمک حسی شبیه به یک انسان واقعی نیست. آدمک حسی، دارای صورت و دست‌هایی بسیار بزرگ است، درحالی‌که تنه، ران‌ها و ساق پاهای آن بسیار کوچک هستند. همچنین کف پای آدمک نیز بزرگ است. در آدمک حسی، اعضایی که بزرگ‌تر هستند، حساسیت بیشتری دارند. به همین جهت است که حساسیت دست و صورت انسان، بیش از پا و تنه است. در صورت و دست تعداد گیرنده‌های حسی فراوان‌تر است و این اعضا گرچه نسبت به‌کل بدن کوچک هستند؛ اما پیام‌های عصبی زیادی به قشر مغز مخابره می‌کنند. لذا دقت حسی این بخش‌ها بالاتر هست و تصویر آن‌ها در آدمک حسی بزرگ است.[1]

اگر به نقشه دقیق آدمک حسی توجه شود، به‌راحتی روشن می‌شود که اعضا بزرگ آدمک حسی تقریباً همان اعضایی هستند که در هنگام وضو گرفتن، مرطوب می‌شوند و عبارت‌اند از صورت، دست‌ها و پاها (از مچ تا انگشتان). تحریکات حسی، میزان هوشیاری انسان را بالاتر می‌برند و گیجی و خواب‌آلودگی را زایل می‌نمایند (مثال بارز این واقعیت بیدار کردن شخص خوابیده، با تکان دادن یا صدا زدن است). هرچه پیام‌های حسی بیشتری به مغز ارسال شود، اثر هوشیار کنندگی، بیشتر است. بنابراین، هرقدر سطح بیشتری از قشر حسی (بخش بزرگ‌تری از آدمک حسی) تحریک شود، هوشیاری بیشتری به‌دست‌آمده و قدرت تمرکز و توجه بیشتر می‌شود.

با توجه به نقشه آدمک حسی، روشن است که وقتی در جریان وضو، داخل دهان، صورت، ساعدها، کف دست‌ها، جلوی سرو روی پاهای آدمک حسی، تحریک شوند، قسمت اعظم قشر حسی، تحریک می‌شود و هوشیاری به سطح بالایی می‌رسد، درحالی‌که فقط چیزی، حدود 20 درصد از سطح بدن مرطوب شده است. اگر شخص به‌عوض وضو گرفتن تمامی بدن خود (یعنی 5 برابر مساحت وضو) را می‌شست، چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو، افزوده نمی‌شد؛ به‌عبارت‌دیگر، اگر برنامه وضو به گونه فعلی نبود و مناطق دیگری از بدن شسته می‌شدند، چنین اثری به دست نمی‌آمد. پس وضو، با مرطوب کردن 20 درصد از سطح بدن، تقریباً کار مرطوب کردن تمام بدن را انجام می‌دهد و این موضوع واقعاً جالب و قابل‌تأمل است.[2]