1-3- انحصار فاعلیّت حقیقی به خداوند
1401/10/14 10:13فصل قبل
برای اثبات انحصار فاعلیت حقیقی برای خداوند در عالم و در بدن انسان، دلایل زیادی بیان شده است. یکی از آن دلایل، برهان تدبیر است. امام صادق A نیز به این برهان اشاره دارد.
آنجا که فرمودند:
«درستیِ امور و نبود نقص در تدبیر و هماهنگی امور دلالت میکنند بر اینکه مدبّر عالم یکی است[1]».[2]
هر دانشمند علم تشریح قطعاً اذعان دارد که این شاکله بدن انسان دارای تدبیر واحدی است که اگر کوچکترین جز آن از مسیر تدبیر خارج شود و یا یک یا لحظه متوقف شود حیات انسان درخطر میافتد و چهبسا منجر به فوت او خواهد شد. بنابراین ما میتوانیم تدبیر واحد عالم را در همه موجودات خصوصاً در کالبد انسان مشاهده کنیم و این تدبیر را به خدای سبحان که فاعل حقیقی عالم است، نسبت دهیم. چون تدبیر واحد نشانه مدبّر واحد توانا و حکیم است.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که رابطه علیت خداوند با دیگر علتها چیست؟
در پاسخ این سؤال میتوان گفت: «چه کسی جز خدا، این نظام هماهنگ را که این نتایج را میدهد، آفریده و برقرار کرده است؟ پس روزی دهنده، اوست؛ احیاکننده، اوست؛ میراننده، اوست و در یک کلمه، همه کارها به دست اوست؛ اما چنانکه گفتیم، تأثیر خدا در پیدایش پدیدهها، در عرض عوامل دیگر و بهجای آنها نیست؛ بلکه سایر عوامل در طول اراده الهی قرار میگیرند پس کلید حل مسئله استناد یک پدیده به خدا و سایر عوامل طبیعی و ماورایی، به این است که رابطه خدا را با این عوامل، بهصورت طولی و حقیقی ببینیم و تأثیر اراده او را در سطحی فراتر از سطح تأثیر عوامل مادی و غیرمادی بدانیم».[3]
مثلاً در علم پزشکی برای خلقت یک انسان، طبیعتاً به مجموعه عللی نیاز است که برخی از این علل، گامت نر و گامت ماده و شرایط بیولوژیک رحم هست. اما این عوامل در وجود خود و تأثیرگذاری بدون اذن خدا مؤثر نمیباشند؛ که در آیات قرآن به زیبایی به آن اشاره شده است ازجمله:
«أأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون؛[4] آیا شما آن را (در دوران جنینی) آفرینش (پیدرپی) میدهید یا ما آفریدگاریم؟!»
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَه ثُمَّ مِنْ عَلَقَه ثُمَّ مِنْ مُضْغَه مُخَلَّقَه وَ غَیْرِ مُخَلَّقَه لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا[5]؛ای مردم اگر در رستاخیز شک دارید (به این نکته توجه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه و بعد از خون بستهشده، سپس از مضغه (چیزی شبیه به گوشت جویده) که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل، هدف این است که برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم) و جنینهایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم مادران قرار میدهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط میکنیم) بعد شما را بهصورت طفلی بیرون میفرستیم.»
در مثالی دیگر میتوان گفت اگر تمام عوامل سلامتی در بدن انسان باشد باز هم حیات انسان به اذن خداست و نمیتواند حیات و مرگ خود را پیشبینی کند زیرا فاعل حقیقی (خداوند) تا زمانی که اراده کند حیات باقی است و انسان هرگز نمیتواند اجل معیّن خود را تغییر دهد. اگرچه رعایت بهداشت و عوامل سلامتی در کیفیت عمر انسان موثّر است.
«قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّه أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَه وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ؛[6]بگو: من (حتّی) برای خودم زیان و سودی را مالک نیستم، (تا چه رسد برای شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (این مقدار میدانم که) برای هر قوم و ملّتی، سرآمدی است؛ هنگامیکه اجل آنها فرارسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود)، نهساعتی تأخیر میکنند و نه پیشی میگیرند! »
[1] . «دَلَّ صِحَّةُ الْأَمْرِ وَ التَّدْبِیرِ وَ ائْتِلَافُ الْأَمْرِ عَلَی أَنَّ الْمُدَبِّرَ وَاحِدٌ».
[2]. التوحید، ابن بابویه، بیتا، ص 244.
[3]. مصباح یزدی، معارف قرآن، 1394، صص 337ـ 340.
[4]. واقعه/ 59.
[5]. حج/ 5 .
3. یونس/ 49.