فصل دوم: تدريس همراه با گريز و پيوندهاي الهي – فرهنگي

1401/09/30 16:35
فصل قبل

 

هدف از اين فصل آن است که مدرّسان محترمي که تصميم دارند با جهتگيري الهي– فرهنگي تدريس نمايند و تمايل دارند برخي از معارف ديني، اخلاقي و فرهنگي را هنگام تدريس براي دانشجويان مطرح نمايند، بتوانند با استفاده از مواردي که بهعنوان «پيشنهاد» در اين فصل آورده شده است، اين مهم را انجام دهند. در اين فصل ما براي بيان مطالب ديني در خلال مباحث درسي از دو شيوه پيوند و گريز استفاده ميکنيم، امّا توضيح هرکدام به اين شرح است:

پيوند: هرگاه متناسب با مطلب درسي، آيه يا حديث آورده شود، به آن، «پيوند الهي» گفته ميشود. گاهي نيز مطلب، با يک نکتهي تاريخي، اخلاقي يا تربيتي مرتبط هست که به آن «پيوند فرهنگي» گفته ميشود.

    گريز: هرگاه آيه يا حديث متناسب با مطلب درسي وجود نداشته باشد يا در دسترس نباشد، بهتناسب مطلب درسي يک مطلب ديني يا اخلاقي (از باب تشبيه و امثال آن) ذکر ميشود، بهعبارتديگر گريز يعني پرداختن هدفمند و پيشبينيشده، از مطلب مورد بحث به مطلب موردنظر با در نظر گرفتن تناسب که در اينجا منظور، انتقال از مطلب درسي به مطلب ديني يا اخلاقي است.[1] اما چرا در اين فصل از روش پيوند و گريز استفاده شده است، دلايلي دارد که برخي از آنها بيان ميشود:

يکي از دلايل استفاده از پيوند و گريز آن است که آموزش به دو شيوهي رسمي و غيررسمي تقسيم ميشود. آموزش رسمي، «اطلاعات» را افزايش ميدهد و آموزش غيررسمي (که ميتواند مستقيم يا غيرمستقيم باشد)، چون بهصورت ضمني است ميتواند به «باور» تبديل شود. بهعنوانمثال اگر معلّم قرآن در مورد اهميت و احترام قرآن در کلاس توضيح دهد، اين شيوه، شيوه رسمي است، امّا اگر معلّمِ درسي غير از قرآن، در کلاس خود، گفتار يا رفتاري مبتني بر احترام به قرآن انجام دهد، اين آموزش، غيررسمي محسوب ميشود.

از اينرو هرگاه استاد درس زيستشناسي در هنگام تدريس، با رعايت تناسب و با استفاده از ذوق سليم، مطلبي اخلاقي، تربيتي يا ديني را مطرح نمايد، دانشجويان آن مطلب را از استاد درس تخصّصي خود بهتر و راحتتر ميپذيرند چراکه شغل رسمي او آموزش مباحث ديني و اخلاقي نيست و در اين کار نفع شخصي براي او متصوّر نبوده يا لااقل کمتر متصوّر است. تجربيات نشان داده است که آموزش غيررسمي ماندگارتر و مؤثّرتر است. پس تأثيرگذاري بيشتر در اين روش يکي از دلايل استفاده از پيوند و گريز در ضمن آموزش است.

دليل ديگر آنکه  گريز و پيوند الهي موجب رفع غفلت ميشود. در نگاه الهي غفلت، مذموم و توجّه به خدا، آخرت و دين مطلوب است. از اينرو مؤمن چشم عبرتبين دارد و از مسائل دنيوي به مسائل اخروي و از امور مادّي به امور الهي متوجّه ميگردد و ديگران را نيز متوجّه ميکند.

با دقّت در آيات و احاديث معصومين (ع) به موارد فراواني از اين نوع گريزها برميخوريم که در اينجا برخي موارد بهعنوان نمونه ذکر ميشود، مثلاً خداوند در قرآن هنگام برشمردن نعمت لباس و ذکر فوايد آن بلافاصله مخاطب را از لباس ظاهري به لباس معنوي متوجّه مينمايد؛ آنجا که ميفرمايد:

«يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ؛[2]  اي فرزندان آدم در حقيقت ما براي شما لباسي فرو فرستاديم که عورتهاي شما را پوشيده ميدارد و [براي شما] زينتي است [ولي] بهترين جامه، لباس تقوا است اين از نشانههاي [قدرت] خداست؛ باشد که متذکر شوند.»

همچنين خداوند هنگام بيان نعمت باران و روياندن گياهان به قدرت خود، بلافاصله مخاطب را به بيرون آوردن مردگان از زمين به قدرت خود متوجّه ميکند؛ آنجا که ميفرمايد:

«وَهُوَ الَّذِي يرْسِلُ الرِّياحَ بُشْرًا بَينَ يدَي رَحْمَتِهِ حَتَّي إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کلِّ الثَّمَرَاتِ کذَلِک نُخْرِجُ الْمَوْتَي لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ؛[3] او خدايي است که بادها را ميفرستد تا مژدهرسان باران رحمتش باشند. پس وقتي ابرهاي بارور را حمل کنند، به طرف سرزمينهاي مرده سوقشان ميدهيم وآن وقت از آنها برف و باران ميفرستيم تا به برکتش انواع محصولات کشاورزي را پرورش دهيم: مردگان را هم همين طور از قبرها بيرون ميآوريم! اين مثالها را ميآوريم تا به خودتان بياييد!»

اين روش در گفتار و سيرهي معصومين عليهمالسلام نيز وجود دارد، بهعنوانمثال امام علي عليهالسلام شب عروسي، فاطمه زهرا عليهاالسلام را نگران و گريان ديدند. پرسيدند: چرا ناراحتي؟ پاسخ دادند: پيرامون حال و رفتار خويش فکر کردم. پس ورودم بهجاي جديد را به ورودم به خانه قبر تشبيه کردم پس تو را به خدا سوگند ميدهم که: بيا تا به نماز بايستيم و باهم در اين شب خدا را عبادت کنيم[4].

در اين واقعه حضرت زهرا سلامالله عليها از يک امر دنيوي به يک امر اخروي پرداختند.

در موردي ديگر امير مؤمنان (ع) هنگام سخن دربارهي حمّام که يک امر دنيوي است، خود و مخاطب را به يک امر اخروي منتقل نمودند و فرمودند: چه خوب جايي است حمام که آتش دوزخ را به ياد ميآورد و چرک را ميبرد. معلّم بزرگ اخلاق و عرفان، ميرزا جواد ملکي تبريزي، بعد از ذکر حديث بالا مينويسد: «در اين روايت با همه کوتاهياش اشارههايي لطيف به مطالبي مهم و بزرگ است، از آن جمله که آتش حمام (و آبهاي داغ آن)، دوزخ را به ياد مراقبان[5] مياندازد؛ و از آن جمله اشاره به اين است که بر مؤمن لازم است در هرچه ميبيند، به مناسبت، به ياد چيزي از آخرت بيفتد. حمام ازاينجهت خصوصيتي ندارد. پس براي مؤمن خردمند سزاوار است در چيزهايي که ميبيند - از ريزودرشت - برايش پند و موعظه باشد».[6]

روش استفاده از گريز که در اين کتاب مدّنظر قرارگرفته است، الهامگرفته از روش قرآن و عترت است، البته رعايت تناسب بين مطلب درسي و مطلب ديني يک اصل مهم است که سعي شده در اين کتاب رعايت شود، امّا واقع مطلب آن است که هيچ معياري جز ذوق سليم براي رعايت اين تناسب وجود ندارد[7]. از اينرو سعي شده است با کارِ گروهي و در نظر گرفتن چند سليقه تا حدّ امکان اين مهم رعايت شود، هرچند مسلّما نواقصي وجود دارد که اميدواريم خوانندگان محترم باذوق و سليقهي خود و ارائهي پيشنهادهاي تکميلي به غناي کار بيفزايند.

با توجّه به رواج بحث تفسير علمي قرآن کريم[8] و اعجاز علمي آن بايد توجّه داشت که در خلال مطالب اين فصل از کتاب راهنماي تدريس گاهي آياتي از قرآن مرتبط با مطلب درسي يا پيوند و گريز آن ذکر شده است، در اين موارد منظور نويسندگان کتاب تفسير علمي قرآن کريم يا اشاره به اعجاز علمي قرآن نيست، هرچند ممکن است گاهي به تناسب به آن  پرداخته شده باشد ولي در کل نبايد اين دو (بحث پيوند و گريز با اعجاز علمي قرآن) را يکي دانست.

براي تدوين اين فصل رعايت برخي اصول لازم بود که در اينجا به پارهاي از آنها اشاره ميشود:

مطالب درسي و ديني با ذکر منبع آورده شود.

حتيالامکان از مطالب وبسايتهاي اينترنتي بهعنوان منبع استفاده نگردد و به کتاب ارجاع داده شود.

قبل از هر مطلب عنوان مطلب درسي ذکرشده باشد تا خواننده بتواند بهراحتي موضوع موردنظر خود را پيدا کند.

مطلب درسي کوتاه و گويا باشد (به اندازهاي که مطلب را براي استاد يادآوري نمايد و نحوه گريز يا پيوند را مشخص کند).

مطلب ديني کوتاه و گويا باشد (بهاندازهاي باشد که زمان زيادي از کلاس را به خود اختصاص ندهد).

در بخش مطلب ديني حتيالامکان از واژهها و ادبيات آن رشته استفاده شود.

مطالبي که بهمنظور جهتگيري ديني- فرهنگي آورده ميشود، متنوّع باشد از قبيل معرفت ديني، خداشناسي، اخلاقي، تربيتي و آموزنده.

جملهي ربط بين مطلب درسي و مطلب ديني وجود داشته باشد تا استاد هنگام تدريس بتواند بين اين دو مطلب ارتباط برقرار کند.

توضيحات ديني (توضيحاتي که براي خوانندهي کتاب لازم و مفيد است و امّا فرصت مطرح کردن آن در کلاس درس وجود ندارد) در بخشي با عنوان «براي مطالعه بيشتر» آورده شود.

ترجمهي روان آيات و احاديث آورده شود.

در صورت امکان، براي فهم بهتر مطلب از تصوير استفاده شود.

در اين فصل تعدادي از دروس تخصصي رشتهي زيستشناسي (مقطع کارشناسي) انتخاب شده و برخي از مباحث، بر اساس سرفصلهاي مصوّب وزارت علوم ذکر گرديده و پيوند و گريز مرتبط با آن آورده شده است.

 

 


[1].گريز زدن يعني هنگام سخن گفتن يا نوشتن، از مطالبي به مطلب ديگر پرداختن(فرهنگ فارسي عميد) .

 

[2]. اعراف: 26.

 

[3]. اعراف: 57.

 

[4]. «تفکّرت في حالي و امري عند ذهاب عمري و نزولي في قبري فشبهت دخولي في فراشي به منزلي کدخولي الي لحدي و قبري فانشدک الله ان قمت الي الصلاه فنعبد الله تعالي هذه الليله». فرهنگ سخنان فاطمه زهرا (سلام الله عليها)،  ص 21.

 

[5]. افرادي که درهرحال مراقب اعمال و نيات خود هستند.

 

[6]. ترجمه اسرار الصّلوه، ص 107.

 

[7]. . البته مدرّسي که مي خواهد از اين پيوندها و گريزها در کلاس درس استفاده کند بايد اعتقاد و تسلط به موضوعات داشته باشد.

 

[8].  قرآن، اشاره هاي علمي متعددي در خصوص جهان، انسان و طبيعت دارد که فهم آنها در پرتو علوم قطعي جديد حاصل مي شود. از اين رو در تفسير علمي سعي ميشود براي فهم بهتر آيات از علوم قطعي روز استفاده گردد و يا اينکه با اشاره به گزارههاي علمي که در قرآن کريم به آنها اشاره شده است، بر اعجاز علمي اين کتاب الهي تأکيد شود. البته بايد توجّه داشت در تفسير علمي تكيه بر قوانين علمي قطعي است نه بر فرضيه ها و نظريه هاي حدسي و آفت اين شيوه آن است که گاهي اوقات ممکن است افرادي سعي در تحميل و تطبيق نظريههاي علمي بر قرآن داشته باشند.

اين شيوه تفسير به چند روش ممکن است انجام گيرد: الف) تطبيق گزارههاي قطعي علم بر آياتي از قرآن کريم که دلالت آن قطعي است ب) تفسير آياتي از قرآن کريم که دلالت آن قطعي است بر يک فرضيه يا نظريه (غير قطعي) علمي، که در اين صورت آن نظريه اثبات ميشود. ج) تطبيق آياتي از قرآن کريم که دلالت آن ظني است بر نظريات غير يقيني علمي که در اين صورت مفسّر لازم است بر احتمالي بودن برداشت خود تصريح کند، البته ما در اين کتاب به اعجاز علمي قرآن کريم نميپردازيم.

فصل بعد
نقدها و نظرات