تأثير نگرش‌ها و باورها بر فعّاليت‌هاي علمي

1401/10/04 15:53
فصل قبل

 

 فرضيهها ، نظريهها و نتيجهگيري از يافته هاي علمي تحت تأثير نگرش ها و باورهاي دانشمندان قرار ميگيرد، امّا علم که همان کشف واقعيت است، تحت تأثير باورها و نگرش افراد قرار نميگيرد. قرار نيست اگر کسي خداباور يا خداناباور است يا در وجود خدا شک دارد باورهاي او واقعيت را تغيير دهد؛ بنابراين علم حقيقي (علم مطابق واقع) نه تنها منافاتي با خداباوري ندارد، بلکه تفسير کتاب آفرينش الهي است. به گفته آيت الله جوادي آملي:

علم اگر علم باشد؛ نه وهم و خيال و فرضيه محض، هرگز غيرالهي نمي‏شود. علمي كه اوراق كتاب تكوين الهي را ورق مي‏زند و پرده از اسرار و رموز آن برمي‏دارد، به ناچار الهي است و معنا ندارد كه آن را به الهي و غيرالهي تقسيم كنيم[1]. بر اين اساس علمي مانند علم فيزيك يا زيستشناسي در شرايطي که باعث يقين يا اطمينانِ نزديک به يقين گردد و صرفا فرضيه و احتمال نباشد، يقيناً الهي و اسلامي  است، هرچند شخص فيزيكدان يا زيستشناس منکر خداوند باشد و يا در وجود او شک داشته باشد. اينكه او به سبب کجفهمي و کفر، ارتباط عالم طبيعت با خدا را قطع كرده و خلقت را باور ندارد، موجب نميشود كه دانشي که به آن دست يافته است، فاقد اعتبار شرعي تلقي گردد و تفسير فعل خدا قلمداد نشود[2].

توجّه به اين نکته نيز لازم است که هر يک از علوم، چند مرحله را سپري ميکنند: يکي جمعآوري دادهها و انجام آزمايشها است که ميتواند هم در غرب و هم در شرق يکي باشد. مرحلهي ديگر نظريهپردازي است که اينهم تا حدّ زيادي ميتواند در همهجا مشابه باشد، امّا در مقام جمعبنديها و تعميمها، تفاوتها ظاهر ميشود، زيرا در تعميمها، از دادههاي تجربي موجود تجاوز ميکنيم و به بعضي اصول عام غير قابل اثبات تجربي متوسّل ميشويم، مثلاً هنگامي که نتوانستند پديدهها را توجيه علّي کنند، به حاکميت شانس بر جهان اتمي متوسّل شدند، ولي اين تعميم از «نيافتن» به «نبودن» اتفّاق افتاد که قطعاً از لحاظ منطقي مجاز نيست؛ همانگونه که در مورد اخير  بعداً يک نظريهي علّي هم براي حوادث کوانتومي عرضه شد. پس صحبت از «علم عام»، بدون توجّه به زير بناهاي فلسفي يک علم، مجاز نيست.[3]

بنابراين فرضيهها، نظريهها و برداشتهايي که از نظريهها و حتي يافتههاي قطعي علمي ميشود، ميتواند متأثر از باورها و جهانبيني شخص باشد. اصولا هر رفتاري که از انسان سر ميزند، برخاسته از باور و جهانبيني او است. اين قاعدهي عام است و شامل تمام رفتارهاي انسان ميشود، چون هيچ فردي عملي را بدون انگيزه انجام نميدهد و انگيزهها نتيجهي نگرشها و باورها هستند. يک دانشجو اگر به دانشگاه ميرود به دليل آن است که باور دارد تحصيل علم يک ارزش است؛ يا گرفتن مدرک براي او مفيد است. اگر شخصي مال خود را در راه خدا خرج ميکند، عمل او برآمده از اين باور است که آنچه انسان در اين دنيا انفاق ميکند، در همين دنيا يا دنياي ديگر جبران ميشود يا اگر شخصي که حقي را از ديگران ضايع مي کند، ممکن است اين تفکّر غلط را داشته باشد که ديگران حقي را از او ضايع کردهاند.

در فعّاليتهاي علمي هم چنين است؛ اگر دانشمندي علم را براي کسب ثروت و مالاندوزي بخواهد به سراغ فعّاليتهايي ميرود که سودآور باشد، هرچند براي جامعهي انساني مضر باشد و اگر علم را براي خدمت به بشر بخواهد به سراغ فعّاليتهايي ميرود که مشکلي را از بشريت برطرف نمايد، هرچند براي او سود کمي داشته باشد. همچنين اگر مدرّسي جهان را فقط مادّه بداند و بس، هنگاميکه تدريس مينمايد به نقش خدا توجّه نميدهد و بهعکس اگر مدرّسي معتقد باشد جهان خالقي دارد و توجّه به او را لازم بداند، هنگاميکه تدريس ميکند به نقش خداوند توجّه ميدهد.

علامه طباطبايي در اين خصوص ميفرمايند: «انسان در زندگي محدودي که دارد ... چارهاي ندارد از اينکه در آنچه ميخواهد و آنچه نميخواهد تابع سنّتي باشد و حرکات و سکنات و بالأخره تمام تلاش خود را بر طبق آن سنت تنظيم نمايد. ... اين سنت ... بستگي به جهانبيني انسان دارد»[4]

نگرش، عقايد و باورهاي يک محقّق علاوه بر تأثيري که بر زندگي وي دارد، رويکرد علمي و تحقيقي، نحوهي آموزش و تعليم و استفادههايي را که او از علم خود خواهد داشت، تحت تأثير قرار ميدهد. چهبسا در طول تاريخ علم، دانشمنداني را ميشناسيم که ثمرهي علمي آنها تاکنون بشر را منتفع ساخته و در کتابها و محافل علمي از آنها به نيکي ياد ميشود و براي ايشان در سراسر دنيا مجالس بزرگداشت و يادبود برگزار شده و در نامگذاري آثار، از نام آنها استفاده ميشود. در مقابل با عالماني روبرو هستيم که نتيجهي تحقيق علمي آنها ضرر و زيان بسياري براي بشر داشته است. همگان با آثار مخرّب و زيانبار بمبهاي ميکروبي آشنا هستند که چهبسا نتيجهي فعّاليت تحقيقاتي زيستشناساني است که نگرش علمي آنها جز بهرهبرداري مادّي نبوده است. از سوي ديگر زيستشناساني را ميشناسيم که عمر خود را بدون هيچ چشمداشت مادّي، وقف دستيابي به کشفياتي کردهاند که براي جامعهي انساني پيام آسايش و زندگي سالم را به ارمغان آورده است. بدون شک باورها و نگرشهاي اين دانشمندان انگيزهي اين خدمات بوده است.

 


[1]. برگرفته از کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت ديني ص143.

 

[2]. همان.

 

[3]. از اصول تا حصول، دکتر مهدي گلشني، عصر انديشه.

توضيح: پرفسور گلشني در ديدار با استادان همکار طرح جهتگيري الهي- فرهنگي رشتهها و دروس دانشگاهي، استفاده از دو مقاله «علم و انسانيت» و «از اصول تا حصول» را توصيه کردند. متأسّفانه اين مقالات در هيچکدام از کتابهاي ايشان منتشر نشده است.

[4]. الميزان، ذيل تفسير سوره جمعه.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات