نمونه 14: مطلب درسي: لوب پيش‌پيشاني

1401/10/04 15:20
فصل قبل

 

ناحيهاي در مغز به نام پيشپيشاني يا پره فرونتال[1] وجود دارد که منحصر به اَعمال فکري عالي (مانند طرحريزي براي آينده، يادگيريهاي هدفمند، تصميمگيريهاي بزرگ در زندگي، مذهب، اعتقادات، پيشبيني، ارزيابي از خود و غيره) است.

 در متون ديني مانند قرآن کريم و برخي ادعيه مانند دعاي کميل از عضوي به نام «ناصيه» نامبرده شده است که کنترل آن بهعنوان کنترل انسان تلقي شده است؛ ازآنجاکه ناصيه به معناي پيشاني است، امکان دارد يکي از معاني ناصيه از ديدگاه زيستشناسي همين لوب پيشپيشاني باشد[2]. البته اين موضوع در خصوص جانداران ديگر نيز صدق ميکند، زيرا معمولاً جانوران از بخش جلو مغز خود هدايت مي شوند؛

قابل توجّه آنکه در قرآن کنترل همه جانداران به گرفتن پيشاني آنها تعبير شده است، آنجا که ميفرمايد: «  مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ ءاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا ؛[3] هيچ جنبنده‏ اي نيست مگر اينكه خدا پيشانيش را گرفته است (يعني کنترل او را به دست دارد.)»

با توجّه به آنکه خداوند در اين آيه از ميان همه اعضاي جانداران، پيشاني را به عنوان نمادِ کنترلِ جانداران ذکر کرده است، احتمال دارد اشاره به اين مطلب باشد که پيشاني يا همان لوب پيشپيشاني مرکز تصميمگيري موجودات زنده است[4]

 

 


[1].  Prefrontal

 

[2]. در دعاي کميل خطاب به خداوند متعال ميگوييم: «اي خدايي که ناصيه (پيشاني و کنترل من) به دست اوست» يا در دعاي روز نهم ماه رمضان ميخوانيم: «خدايا ناصيه (پيشاني) من را بهسوي آنچه موجب رضايت فراگير تو ميشود بگير» يعني خدايا من را بهسوي خشنودي فراگيرت متوجّه کن؛ همچنين در آيه 15 سوره علق ميفرمايد: «چنان نيست که او خيال ميکند، اگر دست از کار خود برندارد، ناصيهاش را گرفته (و بهسوي عذاب ميکشانيم) همان ناصيه دروغگوي خطاکار را» در اين آيه ناصيه را با صفت دروغگو و خطاکار توصيف کرده است ازآنجاکه پيشاني نميتواند دروغگو و خطاکار باشد، ممکن است اشاره به بخشي از مغز (که در قسمت جلو پيشاني جاي دارد و اعمالي مانند تصميمگيري، دروغگويي و... مربوط به آن است) باشد. با اين برداشتي که گفتيم، ديگر لازم نيست مانند بسياري از تفاسير معناي کنايي براي آيه در نظر بگيريم و بگوييم منظور از ناصيه، صاحب ناصيه است، بلکه ميتوانيم معناي حقيقي آن را در نظر بگيريم.

 

[3]. هود: 56.

 

[4]. ممکن است کسي بگويد اصطلاح گرفتن پيشاني يک اصطلاح رايج در زبان عربي است که در فارسي به گرفتن موي پيشاني تعبير ميشود، هر چند ممکن است اين احتمال صحيح باشد، امّا اشکالاتي دارد، از جمله آنکه ناصيه به معناي پيشاني است و پيشاني را نميشود با دست گرفت و اگر آن را به موي پيشاني ترجمه کنيم، اين اشکال را دارد که پيشاني مو ندارد.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات