اهداف الهي و غير الهي

1401/10/04 15:53
فصل قبل

 

اگر نگرش يک عالم، غير الهي و مادّيگرايانه باشد؛ به گونهاي که انسان را حيواني مانند ساير حيوانات و محصول تصادف و تکامل (بدون نقش خداوند) و زندگي را منحصر در زندگاني دنيايي بداند که از آن هر چه بيشتر لذّت ببرد، سود برده و اگر لذّت نبرد از دستش رفته است؛ علم خود را در مسيري به کار ميگيرد که بتواند اين چندروزهي دنيا را بهتر سپري کند، به همين دليل فعّاليتهايش در راستاي بندگي بهتر نيست(چون بندگي را قبول ندارد) و نيز با فطرت هماهنگي ندارد چون براي انساني که از نسل ميمون (يا شبيه آن) به وجود آمده است، فطرت قائل نيست، از اين رو اقدامات او فقط در جهت بُعد مادّي است، امّا اگر نگاه او الهي باشد، اهدافي را که دنبال ميکند و استفادهاي که از علم خود ميبرد، هماهنگ با اين نگاه است.

يک زيستشناس همانگونه که از هر فعّاليت علمي جزئي و خاص خود هدفي دارد، از مجموع تحقيقات، مطالعات و اقدامات خود نيز اهدافي دارد، مانند آشنايي با سازوکارهاي زيستي انسان از طريق شناسايي سازوکار زيستي موجودات زندهي ديگر و آشنايي با موجودات زنده براي همزيستي بهتر انسان با آنها و استفادهي بهينه از آنها؛ اين اهداف که به آن هدف مياني گفته ميشود، نسبت به نگاه الهي و غير الهي يکسان است، امّا همين اهداف مياني تابع اهداف ديگري است که به آنها اهداف نهايي يا غايي گفته ميشود. اين اهداف در نگاه الهي و غير الهي متفاوت است.

اهداف الهي و غير الهي در زيستشناسي

دانشمند زيستشناسي _که خداباور نيست يا خداباور است، امّا نسبت به اهداف الهي بيتوجّه است_ ممکن است هدف نهايياش از کوششهاي علمي، خدمت به بشر فقط در ازاي دريافت هزينه يا حتي به دليل ارضاي حسّ نوعدوستي، کسب ثروت و شهرت، آسايش، توسعه، برتري علمي به هر قيمتي و رسيدن به اطلاعات جديدتر براي دستيابي به فناوريهاي نوين (ارزش ابزاري علم) باشد که همهي اين امور بدون در نظر گرفتن رضاي خداوند و سعادت اخروي است، اما هدف نهايي طبيعتشناسي از ديدگاه الهي افزودن معرفت انسانها نسبت به خداوند و تقرّب به اوست که از سه طريق زير به دست ميآيد:

کشف مبدأ پيدايش و نحوهي شکلگيري موجودات و پديدهها (عامل افزايش معرفت)

کشف انسجام و هدفداري در طبيعت (عامل افزايش معرفت)

استفاده مشروع از امکانات طبيعي که خداوند براي بشر فراهم کرده است (قرار دادن فناوري در خدمت اهداف الهي که عامل تقرّب به خداست)[1]

به بيان ديگر ميتوان گفت اهداف دانشمند خداباوري که مقيّد به اهداف الهي است، عبارت است از شناخت عظمت خداوند و نظم عالمانه و حکيمانهي آفرينش، خدمت به بشر، امرارمعاش، رسيدن به علم و آگاهي بيشتر و در صورت امکان دستيابي به فناوريهاي نوين، انجام واجب کفايي (رفع نياز جامعه اسلامي) و برتري علمي که همه اين امور با در نظر گرفتن رضاي خدا و سعادت اخروي است.

گفتني است که تفکّر غير الهي، تفکّري مادّي و محدود به امور دنيوي است و حداقل دو ويژگي دارد:

امکان تأمين نيازهاي دنيوي

يعني ممکن است موجب تأمين نيازهاي دنيوي گردد و حتي براي زندگي دنيوي، اهداف خوبي تلقّي شود.

ناقص بودن و جامع نبودن

به اين معنا که نسبت به مسائل معنوي و اخروي بيتفاوت يا غيرمفيد است[2]. به عبارتي فقط بخشي از حقيقت را مدّنظر قرار ميدهد.

بنابراين هدف شخصي که تفکّر غير الهي دارد، معمولاً کسب درآمد يا شهرت و در بهترين حالت خدمت به همنوع و يا هر دو است. امّا رضايت خداوند و پاداش اخروي مدّنظر او نيست؛ چون خدا و آخرت را قبول ندارد يا اگر قبول دارد در قصد و هدف خود دخالت نميدهد. در صورت اول که هدفش کسب درآمد و شهرت است، هدف او مادّي و در صورت دوّم که هدفش خدمت به همنوع است، هدف او انساني است، امّا الهي نيست. توجّه داشته باشيم ممکن است «انسانيت، منهاي رضاي خدا و منهاي توجّه به آخرت»، در حرف يا عمل مورد قبول افراد خداناباور قرار گيرد، امّا با نگاه توحيدي سازگار نيست. اگر کسي خداباور است چرا بايد انسانيت را منهاي خدا و آخرت مدّ نظر قرار دهد؟ بدون شک چنين کسي انسانيت و اخلاق را هديهي الهي و در راستاي رضاي خدا ميداند.

انسانها حتي اگر تفکّر غير الهي داشته باشند، ميل به دانستن دارند و ممکن است هدفشان از فراگرفتن علم، افزايش اطلاعات و کسب معلومات باشد، امّا چنين اشخاصي حيات انسان و موجودات را بهعنوان آيات الهي و نشانههاي علم و حکمت خداوند مطالعه نميکنند. از اينرو صدها و هزاران شگفتي و پيچيدگي که حاکي از نظم هدفمند و قدرت بينهايت آفريدگار بدن موجودات زنده است، ميبينند، امّا از مخلوق پي به خالق نميبرند. حتي ممکن است منکر خدا نباشند، امّا هدفشان از علم شناخت خدا و کسب معرفت و فروتني در مقابل او نيست.

 


[1]. برگرفته از قرآن و علوم طبيعت، ص129.

 

[2]. حتي ممکن است اين اهداف براي بعد معنوي و اخروي مضر هم باشد.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات