2-4- هم‌آوردي معماري ايران و جهان

1401/08/04 16:10
فصل قبل

 

تأمل در آثار باقيمانده از تمدنهاي کهن و باستاني ايران حکايت از آن دارد که اين سرزمين واجد جايگاه بسيار باشکوه و عظيم در طول دوران حيات خود بوده و به جرأت ميتوان گفت نقطهاي متمايز در کنار تمدنهاي غني همعصر خود بوده است؛ از تمدن ايلاميها در ايران و همآوردي آن با تمدنهاي بابل و آشور و... در بينالنهرين و آثار غني باقي مانده از اين تمدنها تا تمدن ايران در دوران هخامنشيان که همتراز با تمدنهاي نيرومند آن عصر در يونان و روم بوده است.

از سويي آثار باقي ماندة دوران هخامنشيان، اشکانيان و ساسانيان ـ نظير کاخها، معابد و نيايشگاهها ـ برابري با بناهاي شاخص تمدنهاي يونان و روم ـ نظير معابد پارتنون، آرختئوم و آتنا در مجموعه آکروپليس و معابد پانتئون ـ داشته و بيانگر توان و شکوفايي فوقالعادة معماري ايران در زمان خود بوده است. ظهور اين آثار در حاليست که حتي در بسياري از سرزمينهاي همجوار شاهد آثار بسيار بدوي هستيم و معماري آنها واجد سبک و سياق مشخص و متمايزي نبوده و بهيچوجه قابليت رقابت و همآوردي با معماري ايراني را نداشته است.

هرچند اسلام در سرزميني به ظهور رسيد که پيشينة چنداني در مدنيت و معماري نداشت، اما با ورود آن به ايران ضمن اينکه برگ جديدي از دوران شکوفايي اين سرزمين را جلوهگر نمود، در عين حال توانست جلوة چشمگيري از معماري منتسب به خود را به ظهور رساند. اگر چه غرب در اين دوران تحت حاکميت و غلبة مسيحيت قرار داشت و شاهد ظهور بناهاي برجستة کليسا در درون خود بود، اما شرق و از جمله ايران شاهد بناهاي مذهبي از جنسي ديگر و بخصوص ظهور اولين مساجد با سبک خاص ايراني ـ اسلامي بوده است؛ به طوري که در دوران سلجوقيان، ايران محل انتقال اين سبک معماري به ديگر سرزمينهاي اسلامي گرديد. در دوران صفويان، ايران بار ديگر به يکي از قدرتهاي بزرگ اسلامي منطقه تبديل شد و آثار بسيار باشکوهي را از خود بر جاي گذاشت.[1]

 

 


[1]. به منظور مطالعه بيشتر: ر.ک. سهم ارزشمند ايران، ص377.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات