4-3- آشنايي با معماري جهان
1401/08/07 10:52فصل قبل
گفتمان کلي اين درس عبارت از نگاهي الهي به سير تحولات تمدن، معماري و شهرسازيِ پديد آمده توسط بشريت در ادوار مختلف تاريخ جهان ميباشد. در عين حال در اين گفتمان کلي، ترويج اين نگاه که سير دگرگوني تمدنها ـ با وجود آنکه توسط نوع انسان پديد آمدهاند ـ هيچگاه از دايرة مشيت الهي بيرون نبوده و نخواهد بود، مورد نظر قرار ميگيرد. بر اين اساس، مباني گفتمان الهي درس آشنايي با معماري جهان را ميتوان در موارد زير اجمالاً تبيين نمود:
اشاره به حکمت و مشيت الهي در روي آوردن انسان به معماري، شهرسازي و پديد آوردن تمدنها
نگاه به تاريخ معماري جهان از منظر و رويکرد «عبرتآموزي»[1]
تناظر و همنوايي تاريخ معماري جهان با تاريخ اديان و پرستش به دليل انگيزههاي نيرومند در پديد آوردن معماري معابد و بر جاي ماندن آثار معابد و معماري بناهاي مذهبي در طول تاريخ
سير تحول معماري جهان به مثابة آئينة تمام نمايي از سير تطور حيات معقول و معنوي انسان و توازي آن با تاريخ حيات انبياي الهي، به منظور معرفي عظمت قرآن به عنوان کلام خداوند، به نحو مناسبتر به دانشجويان
تبيين سير پاياپاي تاريخ تمدنها و حيات انبياء به منظور ايجاد درک و تصور روشن از ارتباط زماني و مکاني آنها
حکمت و مشيت الهي در اختلاف و تمايز تمدنها با يکديگر «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ ».[2]؛ و يکي از آيات (قدرت) او خلقت آسمانها و زمين است و يکي ديگر اختلاف زبانها و رنگهاي شما آدميان، که در اين امور نيز ادلهاي [از صنع و حکمت حق] براي دانشمندان عالم آشکار است.
تفاوت معنادار عوالم ذهني انسانها در طول تاريخ به خصوص تمايز انسان متقدم (سنتي) و انسان متجدد (مدرن)
4-3-1- گريزها و پيوندهاي کلي
پيوند و گريز بسيار مهم در امتداد مباحث درس معماري جهان، ارتباط معنادار اين مباحث با سير تاريخ حيات انبياء و حضور هميشگي انسان کامل و حجت الهي در بين ساير انسانهاست. اين سير همواره و همزمان با دورة هر پيامبري، با قدرت گرفتن حاکمان جبار همراه بوده که توجه به مواجهة پيامبران با آنها نيز به نوبة خود قابل تأمل است؛ چرا که بسياري از آثار بر جاي مانده، همانا آثار و بناهاي حاکماني است که در متون ديني ما همواره عبرتي براي آيندگان خواهند بود. در معرفي معماري مصر، گريزي به داستان زندگي حضرت موسيg و فرعون و هامان و قارون در زمان ايشان، در داستان بابل و بينالنهرين، گريزي به داستان زندگي حضرت ابراهيمg و نمرود، در اشاره به تاريخ معماري ايران باستان، اشاره به داستان ذوالقرنين، ايوان مدائن و رخدادهاي همزمان با ولادت پيامبر اکرمa و... موضوعيت خواهند داشت.
در اين بخش اگر استاد درس بتواند مناظره و مقايسة تطبيقي ميان تاريخ ادوار مختلف معماري جهان با سير حيات انبياء به عنوان انسان کامل هر عصر و تمدني را برقرار نمايد، ارتباط معناداري ميان اين دو روند پديدار خواهد شد.
در طرح مباحث مربوط به معماري معابد (کنيسه، کليسا، مسجد و...) در هر دوره ميتوان گريز بسيار جدي به مبحث فطري «حس پرستش» در وجود تمام انسانها داشت. اينکه مهمترين و ماندگارترين آثار و ابنية بر جاي مانده از ادوار مختلف را غالباً ميتوان در پرستشگاهها جستجو نمود،[3] نشان بزرگي از يک نياز و احساس فطري است که نشان ميدهد، انسان در هر دوره ـ خواه به صورت درست و رحماني و خواه به صورت نادرست و شيطاني ـ به پرستش روي آورده است. اما در مجموع ميتوان مهمترين آثار پرستشگاههاي بر جاي مانده از ادوار مختلف را متأثر از نوعي نگاه الهي و يکتاپرستي برشمرد.
بحث در معماريهاي منتسب به اديان و آيينهاي مختلف، زمينهاي است براي آنکه ردپاي تاريخ و سير پرستش توسط انسان منکشف گردد. اما از اين مباحث ميتوان نقبها و گريزهايي نيز به نوع نگرشهاي مندرج در آن اديان و احياناً انحرافهاي وارد شده در آنها زد؛ مانند آنچه در مورد اديان متأخري همچون يهوديت و مسيحيت و به تبع آن، معماري بناهاي مذهبي آنها قابل رديابي است. همچنين بحث در مورد بناهاي مذهبي اديان ديگري همچون معماري بناهاي مذهبي شرق دور، هند، چين و... نيز در اين راستا قابل گريز زدن هستند و تمايز اديان توحيدي و ابراهيمي از آئينهاي غير ابراهيمي را آشکار ميگرداند.
در مباحث تاريخي و به ويژه تاريخ معماري جهان ميتوان گريزي به سنتهاي الهي در ظهور و سقوط تمدنها و برآمدن و از ميان رفتن قدرتها و حکومتها نيز داشت. اين نکته در تاريخ تمدن، معماري و شهرسازي جهان کاملاً هويداست و زمينة طرح آن در چندين نقطة مختلف درس مهياست. کافي است استاد درس به صورت داهيانهاي از اين فرصتها بهره برده و گريزي به سنت هميشگي خداوند در ظهور و سقوط تمدنها ـ به ويژه آنگاه که سر به طغيان مينهند ـ داشته باشد. « وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ * وَ مَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّي يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَ مَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَ أَهْلُهَا ظَالِمُونَ»؛ و چه بسيار از شهرها و آباديهايي را که بر اثر فراواني نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک کرديم! اين خانههاي آنهاست (که ويران شده) و بعد از آنان جز اندکي کسي در آنها سکونت نکرد و ما وارث آنان بوديم! * و پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاک نميکرد تا اينکه در کانون آنها پيامبري مبعوث کند که آيات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آباديها و شهرها را هلاک نکرديم مگر آنکه اهلش ظالم بودند![4]
در اينجا اگر بين تمدنها و اقوامي که در قرآن اشارهاي به آنها شده و مطالب درسي ارتباط مناسبي برقرار گردد، پيوندهاي بسيار مناسب، جذاب و تأثيرگذاري به دست خواهد آمد.
در بيان تاريخ سدههاي هفتم و هشتم پس از ميلاد، گريز کاملاً آگاهانه به ظهور اسلام و پيدايش آيين جديد الهي در سرزمين عربستان و گسترش آن در حجاز و شبه جزيرة عربستان و سپس در بر گرفتن خاورميانه و گسترش آن به شرق و غرب عالم و تأثيراتي که در معماري اين سرزمينها گذاشته و رويکرد بيبديل معماري ايراني به آن، قابل ارائه خواهد بود.
در طليعة ورود به مباحث دوران جديد (رنسانس متقدّم و سپس رنسانس متأخّر)، فضا براي گريز به مباحث انسانشناسي قديم و جديد که تحت تأثير دو عالم ذهني متفاوت و دو نوع نگاه کيهانشناسي[5] (جهانبيني) و شناختشناسي[6] متمايز هستند، فراهم ميگردد. با گريزهايي که به نحو هوشمندانه به مباحث شناختشناسيها و کيفيتهاي مختلف ادراک عالم پيرامون براي اين دو نوع انسان پديد ميآيد، مباحث معرفتي ويژهاي گشوده ميشود که شايد کمتر نظير آن را بتوان در ساير دروس به اين نحو فراهم آورد؛ در اين زمينه، نوع نگاه به نجوم و ستارهشناسي، جغرافيا و جهتيابي، طب و بيماريشناسي، هندسه و رياضيات اقليدسي و دکارتي و... را ميتوان ياد کرد که در دو عالم قديم و جديد تمايزات بارزي دارند. در حقيقت ميتوان از اين مباحث به ريشهيابي شکلگيري جريان فکري مدرنيسم پرداخت که بعدها مصاديق و نمودهاي بيروني آن به صورت مشخص پديد ميآيند. اين مصاديق در درس معماري معاصر مورد بحث و مطالعه قرار ميگيرند. در بحث پيرامون ادوار متأخر معماري جهان و ورود به دوران جديد، گريزهايي در مورد زمينهسازي براي شکلگيري يک نقطة عطف بسيار برجسته در معماري و شهرسازي و بلکه نوع نگرش انسان به عالم پديد ميآيد که ميتواند زمينة فکري و بينشيِ رخداد بزرگي تحت عنوان ظهور مدرنيته را تبيين نموده و چگونگي حرکت تدريجي از نگاه سنتي و خدامحور را به سمت نگاه متجدد انسانمحور تشريح نمايد.
در بحث پيرامون معماري مسيحيت[7] و خاصّه معماري کليساها که نقطة برجستة آن معماري به شمار ميروند، گريزي به معماري مساجد و وجوه شباهت و تمايز معماري مساجد و کليساها ميتواند حاوي نکات قابل تأملي براي مخاطب دانشجو باشد که او را به اصول و مباني نظري منبعث از آئين اسلام و تأثيرات برگرفته از مسيحيت رهنمون گردد. به عنوان مثال در معماري مساجد اسلامي، از تصويرپردازي صور موجودات زنده (جانداران) و به ويژه صورتهاي جانوران و انسانها پرهيز ميگردد و آرايهها غالباً با بهرهگيري از نقوش انتزاعي يا نقوش هندسي پديد ميآيند. نقوش اسلامي موجود در مساجد عمدتاً برگرفته از خط است که در قالب کتيبهها (خطوط کوفي، نسخ، ثلث، نستعليق، بنايي و... ) آرايههايي را بر سطوح مسجد شکل ميدهند و حتي نقوش اسليمي نيز اصالتاً از خط منشاء گرفتهاند.
در مقولة رنگبندي نيز آرايهها و نقوش تزييني غالباً با استفاده از رنگهاي سرد يا خنثي رنگگذاري ميشوند. اين در حالي است که در معماري کليساهاي مسيحيت، استفاده از صور موجودات زنده، رنگهاي گرم و حتي نقوش طلاکاري شده و خصوصاً مصوّر نمودن حقايق و موجودات مثالي، مجردات و حتي ذات قدسي احديت به وفور به چشم ميخورند.
در معماري مساجد وجود محوري واحد که در راستاي محراب تعريف و سپس به محور قائم گنبد ختم ميشود، اشارهاي تأکيدي به وحدانيت دارد. اين در حالي است که در معماري کليساها معمولاً محور افقي و اصلي کليسا با محوري عمود بر آن ترکيب و شکلي چليپايي را براي پلان کليسا موجب ميشود.
***
با توجه به سرفصلهاي مصوب اين درس و به موازات طرح مباحث درسي و سرفصلهاي مربوطه، گريزهايي هدفدار براي تقريب مطالب به رويکرد الهي و فطري در نظر گرفته شده اند که در زير به برخي از آنها به اجمال اشاره ميگردد:
4-3-2- معماري چيست و از کجا شروع شده است؟
اساس اين بحث به قابليت ويژة انسان در پديد آوردن آثار معماري و سکونتگاههاي جمعي (شهر، روستا و...) باز ميگردد. با وجود شباهتهاي قابل تأمل ميان انسان و ساير جانداران و به ويژه جانوران، تمايزهاي معناداري به لحاظ شکل حيات به چشم ميخورد؛ به نحوي که عموم جانوران به اقتضاي نياز به مکاني براي زندگي، غالباً اقدام به «لانهسازي» ميکنند،[8] اما شرافت وجودي انسان از يک سو و صفت «خلاقيت» که از خداوند دريافت نموده است از سوي ديگر باعث ميگردد که اقدام به «خانهسازي» نموده و نگاه معنايي خود را در پديد آوردن خانه و محيط مصنوع زندگي خويش جاري نمايد.[9] در حقيقت ساير موجودات با حس غريزي خويش، اقدام به ساختن لانه و مأواي خويش مينمايند، اما نوع انسان با بهرهگيري توأمان از نيروي غريزه و بالاتر از آن «فطرت» و «عقل»، به خلق فضاهاي مصنوع پرداخته و معماري را پديد ميآورد.[10] در پرتو همين خلاقيت و تفکر نوع انسان، مقولهاي تحت عنوان «تاريخ معماري» موضوعيت مييابد.
4-3-3- معماري بابل و بينالنهرين
يکي از شاخصترين موضوعات قابل ذکر در اين مقال، معرفي معماري باغهاي معلق بابل و همچنين ريشههاي تمدن بينالنهرين است. همچنين در بيان معماري بابل و بينالنهرين، اشاره به زندگي حضرت ابراهيمg در آن سرزمين و همزماني آن با تمدن آن دوران داراي مناسبت خوبي است.[11] بر اين اساس و در پرتو چنين نگاهي ميتوان در داستان زندگي حضرت ابراهيمg به زواياي پنهاني از معماري خانة کعبه نيز دست يافت که معمولاً در نگاه متداول مورد غفلت قرار گرفته است. رجوع به داستان زندگي انبياء (از جمله حضرت سليمان نبيg) و قصص قرآن ميتواند زمينة مساعدي را براي دستيابي به زواياي متفاوتي از معماري اين دوره فراهم نمايد.
4-3-4- معماري مصر
معرفي معماري اهرام و معابد مصر در زمان فراعنه، يکي از جلوههاي خاص معماري دوران باستان اين کشور است که در عين جذابيت، حاوي نکات تاريخي، مفهومي و فني ويژهاي است و در نيز بستري مناسب براي پرورش نگاه عبرتآموز دانشجويان را هم فراهم ميکند.
در معرفي معماري اهرام و معابد مصر، اشاره به زندگي حضرت يوسفg و موسيg در آن سرزمين و همزماني آن با تمدن آن دوران، مناسب ويژهاي دارد. دقت در معماري اهرام و عظمت ساختمان و ظرافت محاسبات هندسي آنها در سالم نگه داشتن اجساد، نشان از تواناييهايي دارد که از توانايي و تصور انسان امروز نيز خارج است و ميتواند يادآور بيان قرآن باشد که در سوره روم فرموده است:
«أَوَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثَارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَينَاتِ فَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيظْلِمَهُمْ وَ لَـكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يظْلِمُونَ»؛[12] آيا در زمين گردش نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را [براي زراعت و آبادي] بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند [امّا آنها انکار کردند و کيفر خود را ديدند]؛ خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، اما آنها به خودشان ستم ميکردند!
همچنين درسوره انعام خداوند ميفرمايد:
« او لم يرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ»[13]آيا نديدند چقدر از اقوام پيشين را هلاک کرديم؟! اقوامي که (از شما نيرومندتر بودند؛ و) قدرتهايي به آنها داده بوديم که به شما نداديم؛ بارانهاي پيدرپي براي آنها فرستاديم؛ و از زير (آباديهاي) آنها، نهرها را جاري ساختيم؛ (اما هنگامي که سرکشي و طغيان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کرديم؛ و جمعيت ديگري بعد از آنان پديد آورديم.
4-3-5- معماري ايران باستان ـ دورة هخامنشيان[14]
تشريح معماري کاخها و بناهاي حکومتي سلسلة هخامنشيان (تختجمشيد، شوش و...) بدنة اصلي موضوعات اين بخش را تشکيل ميدهد. اما در حاشية اين موضوعات، زمينه براي طرح مطالب ديگري نيز فراهم است که از جملة آنها ميتوان به داستان زيبا و تفکربرانگيز «ذوالقرنين» و ايجاد سدي مستحکم در برابر يأجوج و مأجوج در قرآن کريم اشاره کرد. لازم به توضيح است که علامه طباطبايي(ره) در تفسير الميزان به طور اجمال نظرات مختلف را بيان ميکند و از ميان تحليلهاي موجود، نظر ابوالکلام آزاد که کوروش کبير همان ذوالقرنين است را برگزيده و در ادامه مينويسد که هرچند بعضي از جوانب اين نظريه خالي از اعتراضات نيست، اما از هر گفتار ديگري انطباقش بر آيات قرآن، روشنتر و قابل قبولتر است[15].
در اين مبحث، اشاره به آيين زرتشت و مقارنه زماني آن با سلسلة هخامنشيان نيز ميتواند ارتباط ميان تاريخ تمدن با تاريخ اديان را روشنتر نمايد؛ خصوصاً آن که بخشي از تاريخ معماري اين دوره مربوط به معماري معابد و پرستشگاهها آئين زرتشت بوده است. ويژگيهاي معماري دوران هخامنشي و معماري بناهاي آن دوران و عظمت ساخت و سازها، پرداختها و ظرافتهاي صورت گرفته در اين دوران نيز نشان از تواناييهاي خارقالعادة ايرانيان در هنر و معماري آن زمان دارد.
4-3-6- معماري ايران باستان ـ دورة ساسانيان[16]
از جمله مهمترين موارد مد نظر سرفصل درس در اين باب، معرفي معماري معابد، کاخها و بناهاي دوران ساساني است. يکي از بناهاي مهم دوران ساسانيان، بناي طاق کسري (ايوان مدائن) بوده است. در همين رابطه اشاره به بناي رفيع و شکوهمند ايوان مداين در رجوع به زيارت حذيفه يماني در مفاتيحالجنان و حضور حضرت اميرالمومنين عليgدر آن مکان قابل ذکر ميباشد. حضرت على g هنگامى که در «ايوان کسرى» فرود آمد و ويرانىهاى آن را مىديد، اين آيات را خواند:
«كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَ عُيونٍ * وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ كَرِيمٍ * وَ نَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ * كَذَلِكَ وَ أَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَمَا بَكَتْ عَلَيهِمُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا كَانُوا مُنظَرِينَ».[17]
چه بسيار باغها و چشمهها که از خود بر جاى گذاشتند، و زراعتها و قصرهاى زيبا و گران قيمت و نعمتهاى فراوان ديگر که در آن [غرق] بودند. اين چنين بود ماجراى آنان و ما اينها را ميراث براى اقوام ديگرى قرار داديم. نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و نه به آنها مهلتى داده شد.
سپس آن حضرتgفرمود: «البته آنان وارث بودند، اما اكنون ارث برده شدهاند، نعمت را شكر نكردند، در نتيجه دنيايشان بر اثر معصيت از دستشان گرفته شد. از ناسپاسى نسبت به نعمت بپرهيزيد تا گرفتاري و بلاها بر شما فرود نيايد».[18]
4-3-7- معماري روم (رم باستان)
معرفي معماري معابد، کاخها و ابنية رم باستان و جنگهاي ميان رم با ساير اقوام، بدنة اصلي مباحث اين قسمت را تشکيل ميدهد. در حاشية مباحث اصلي اين قسمت، اشاره به داستان جنگ ايران و روم و غلبة اولية ايران بر روم و پيشبيني قرآن در مورد شکست متعاقب آن که محقق گرديد، امکان طرح و تشريح دارد:
«غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيغْلِبُونَ * فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّـهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ وَ يوْمَئِذٍ يفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ».[19] روميان مغلوب شدند؛ در نزديکي سرزمين [شما] و آنها پس از مغلوب شدن فعلي، به زودي غالب خواهند شد. [اين پيروزي] در سالي چند خواهد بود. همة امور جهان، چه قبل و چه بعد از اين، همه به دست خداست و آن روز مؤمنان به نصرت و ياري خداوند [نسبت به ايشان] شاد و خرسند شوند.
[1]. اميرالمومنين g مىفرمايد: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ؛ چه بسيار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن». (نهجالبلاغه، حکمت 289)
[2]. سوره روم،22
[3]. دل اي رفيق در اين کاروانسراي مبند که خانه ساختن آئين کارواني نيست (بوستان سعدي، مواعظ).
[4]. قصص/ 58-59
[5]. Cosmology
[6]. Epistemology
[7]. Christian Architecture
[8]. اشاره به لانهسازي زنبور عسل و موريانه در آيات قران دارد. «وَ أَوحى رَبُّكَ إِلَى النَّحلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الجِبالِ بُيوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا يَعرِشونَ»؛ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحي» [الهام غريزي] نمود که از کوهها و درختان و داربستهايي که مردم ميسازند، خانههايي برگزين (نحل/68).
[9]. در اين زمينه، دستهبندي سه مرتبة قابل تصور از انواع بنا که آقاي مهندس سيدمحمد بهشتي در نوشتهاي در همين رابطه ترتيب داده است (يعني سرپناه، ساختمان و معماري) قابل رجوع ميباشد.
[10]. لازم به ذکر است که تدبر دقيق در آيات قرآن نيز ميتواند در فهم درست و اصولي از تاريخ معماري کمک نمايد. در همين رابطه، جهت مطالعه بيشتر ر.ک. «باستانشناسي در قرآن»؛ مجموعه مقالات اولين کنگرة تاريخ معماري و شهرسازي ايران، بم، 1374.
[11]. اطلاعات بيشتر دربارة زندگي انبياءg: قصص قرآن (جواد بلاغي)، داستانهاي قرآن و تاريخ انبياء
[12]. روم، 9.
[13]. انعام، 6.
[14]. براي مطالعة بيشتر ر.ک. تاريخ مهندسي در ايران، صص 137ـ162.
[15]. ترجمة تفسير الميزان، ج12، ص539؛ ر.ک. به «ذوالقرنين در قرآن»، ص 65.
[16]. ر.ک. تاريخ مهندسي در ايران، ص155.
[17]. دخان، 25ـ29
[18]. «إن هؤلاء كانوا وارثين فأصبحوا مورثين و لم يشكروا النعمة فسلبوا دنياهم بالمعصية إياكم و كفر النعم لا تحل بكم النقم انزلوا بهذه الفجوة» (شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد، ج3، ص202).
[19]. روم، 2ـ4.