4-6- کارگاه مصالح و ساخت

1401/08/07 11:24
فصل قبل

 

هدف اساسي اين درس آشنايي با ذات و ماهيت مصالح مختلف و قابليتهاي ويژه هر نوع از آنها در جهت به کارگيري به شکل معمارانه و متناسب با طبيعت و اقتضائات ذاتي مصالح است.[1] باور به اين موضوع که تمام موجودات اين جهان آفريدگان پروردگار يکتا هستند و در سرشت و نهاد هر آفريدهاي ويژگيهايي به وديعت نهاده شده است، بنيان ورود به جهتگيري الهي در اين درس است. افزون برآن «حکمت» و «عدل»[2] اقتضا ميکند که هر نوع ماده و مصالحي در جايي قرار گيرد و به گونهاي به کار گرفته شود که اقتضاي سرشت آن در خلقت الهي است. از اين رو اگر معمار، مصالح و ساختمايهها را با اين رويکرد مورد استفاده قرار دهد، کار او در راستا و همآهنگ با دستگاه خلقت و همسو با فطرت الهي خواهد بود.

هرچند پيروي از سرشت و طبيعت مصالح در دستگاه آفرينش به خودي خود ميتواند، هدف کلي اين درس قرار گيرد، اما به منظور دقيق رويکرد و تبيين چگونگي ارائة درس، گفتمان کلي آن مبتني بر مؤلفههاي زير قابل تشريح خواهد بود:

4-6-1- رويکرد کلي موضوعات به سمت ايجاد آثار معنادار و باهويت

با وجود آنکه در بسياري از موارد، نحوة ارائه درس به گونهاي است که دانشجو را از طريق تجربة آزادِ کار با مواد و مصالح، به کشف قابليتهاي آنها سوق ميدهد و از اين طريق او را به اشکال، فرمها و ترکيبهاي مختلف و به عبارتي خلاقانه هدايت ميکند، اما توجه به اين نکته ضرورت دارد که در اينجا و در ذيل جهتگيري الهي و فطري، نبايد آموزش در دام خلاقيتهاي صرفاً فرمي و صوري فرو افتاده و رويکرد «هنر براي هنر» و تفننِ صِرف در خلاقيت هنري را دنبال نمايد، بلکه در پرتو همان تجارب آزاد با مواد و مصالح و به ويژه در مرحلة انتخاب موضوع، به آفرينش طرحهايي معنادار پرداخته و ويژگيهاي فرهنگي و هويتي مبتني بر باورهاي متعالي را مدنظر قرار دهد.

4-6-2- پرهيز از «اسراف و تبذير»[3] در استفاده از مصالح

يکي از آفات متداول در کار با مواد و مصالح، استفادة بيرويه و ايجاد دورريز فراوان از آنهاست. در کنار آموزش مستقيم يا غيرمستقيم حداکثر بهرهوري از مصالح و پرهيز دادن دانشجو از اسراف، تبذير و دورريز نمودن مواد و مصالح ـ که در فرهنگ بومي و الهي، امري نکوهيده تلقي ميشود ـ استاد درس ميتواند از طريق تعريف محدوديتهايي در تمرينات، به صورت غيرمستقيم اما هدفمند، دانشجو را به سمت بيشترين استفادة مفيد از مصالح سوق داده و اين نوع نگاه را در ذهن دانشجو نهادينه نمايد؛ اين در حالي است که محدوديتهاي ياد شده در عين حال ميتواند به خلاقيت بيشتر دانشجو منجر شود.

توجه به اين مفهوم، در قالب عبارت آشنايِ «مصالح را حروم نکن» توسط استادکاران سنتي بر اين امر تأکيد دارد و خوشبختانه مصاديق خوب و زيبايي از اين رويکرد در معماريهاي بومي و سنتي کشورمان در دسترس و قابل مثال زدن است.[4] همچنين اگر تمرينات به گونهاي جهت داده شوند که خروجي آن‌‌ها بتواند به اشياء، آثار و وسايلي کاربردي و قابل استفاده در محيطهاي زندگي تبديل شود، نگاه کاملتري به بهرهگيري درست و مفيد از مصالح و مواد مورد استفاده پديد خواهد آمد.

4-6-3- ارزشمند کردن مصالح با انديشه و خلاقيت

در نگاه توحيدي و فطري، هر آنچه پروردگار پديد آورده و در جهان ماده نزد انسان به امانت گذاشته، داراي قداست است و نبايد بيهوده از بين برود. اين نگاه به نحو بارزي بايد به ذهن دانشجو راه يابد. در همين راستا تمرينات درس بايد به گونهاي جهت داده شوند که علاوه بر آنکه منجر به از بين بردن مصالح نميگردند، حتي مواد و مصالح دورريز و شايد در ظاهر کمارزش را نيز به کار گرفته و در طرحها، به نحو مناسبي استفاده نمايند. دانشجو بايد اين نکته را به نحو عميقي درک نمايد که مفهوم کارگاه مصالح و ساخت، روح بخشيدن، زنده کردن و معنا و ارزش دادن به مصالح بيجان و ظاهراً کمارزش، از طريق انديشه و خلاقيت است، نه اينکه لزوماً و صرفاً به کارگيري مصالح گرانقيمت در جهت ايجاد آثاري ارزشمند باشد. تمرينات اين درس ميتوانند به نحو کاملاً هدفمند و معنادار، رويکرد ويژهاي به «بازيافت» و در مرتبهاي عاليتر به «بهيافت» مواد، مصالح و اشياي دورريز و بدون استفاده داشته باشند و از اين طريق نگاه دانشجو را به مواد و مصالح و ساختمايهها و هرآنچه در پيرامون اوست تغيير دهند.

4-6-4- بومگرايي و توجه به تجربههاي بومي

بومگرايي و بومآوردي يکي از ويژگيهاي اصلي معماري ايراني است و اصولاً هنر و معماريِ فطري، رويکردي بومآورد دارد. از اين رو توصية کلي بر آن است که تمرينات، دانشجو را به سمت بيشترين توجه و توانايي در به کارگيري مواد و مصالح بومي سوق داده و از به کارگيري مواد و مصالحي که با هويت بومي، سازگاري چنداني نداشته، يا منجر به گسترش وابستگي به بيگانگان ميگردد، پرهيز دهند. در اين رابطه تفاوتي ميان مصالح به کار رفته در نمونکها و ماکتها يا ساختهاي واقعگرا و کارگاهي وجود ندارد و بسيار شايسته و بجاست که در تمامي موارد، استفاده از مواد و مصالح و ابزارهاي بومي، مدنظر قرار گرفته و مورد تشويق قرار گيرند.

 

 


[1]. يکي از مهمترين مسائل در اين درس، توجه به فرآيند ساخت و آموزشهايي است که در ارتباط مستقيم و بلاواسطه با مواد، مصالح و ابزارهاي ساخت، قابليت تحقق مييابند. آموزش طراحي معماري به طور معمول در فضايي ذهني و انتزاعي صورت ميگيرد و اين درس به نحو متفاوتي ميتواند اين رويه را در ذهن دانشجو تغيير داده و با بداههسازي و کار عملي، نگاه مناسبتري در خلق اثر ارائه نمايد. همزماني طرح و ساخت، قابليتهايي را در طراحي ايجاد ميکند که از تفکر انتزاعي بر روي کاغذ يا در فضاي دو بعدي، کاملاً متفاوت است. همچنين اين تجربه وقتي با ويژگيهاي ذاتي مصالح و ابزارها همراه شود، خلاقيت را در معناي متفاوتي محقق خواهد نمود. ارتباط مستقيم با مصالح و تجربة عيني کار با آنها و خلاقيتهايي که از اين ارتباط بيواسطه پديد ميآيد، امکان تجربه با مقياس واقعي و يک به يک را موجب شده و بديلي در ساير دروس رشته معماري نخواهد داشت.

 

[2]. مفهوم «عدل» در نگاه الهي و اسلامي، قرار دادن هر چيزي در جاي خودش است (الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجودُ يُخرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا. (نهجالبلاغه/ حکمت 437).

 

[3]. راغب اصفهاني در مورد لغت اسراف، السرف: تجاوز الحد في کل فعل يفعله الانسان (مفردات الفاظ القرآن، ص407)؛ اسراف به معني تجاوز از حد و معيار در هر کاري است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زيادهروي در انفاق مال بيشتر است و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن اطلاق ميشود. تبذير بر خلاف اسراف، تنها واژهاي اقتصادي است. تبذير از ريشه «بذر» يعني تفريق و پخش کردن چيزي؛  اصلش از ريختن و پاشيدن بذر است که به طور استعاره درباره کسي که مال خود را بيهوده تلف و پخش ميکند، به کار رفته است و نيز گفته شده است که تبذير، انفاق مال در راه معصيت است.

 

[4]. به کارگيري قطعات شکسته آجر در کفسازي، قطعات کوچک چوب و شيشه در ساخت درهاي ارسي، ظروف سفالي ناقص در کونوشکني بامها، باريکههاي چوب در مقرنس سرستونهاي چوبي و... نمونههايي از اين دست هستند.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات