5-2- توجه به خودباوري در آموزش معماري

1401/08/08 14:20
فصل قبل

 

خودباوري در عرصة علوم و دانشها و توانمنديهاي علمي و هنري در جوامع مسلمان و به ويژه در کشور ما نه تنها يک ضرورت کلي است بلکه ارتباط ويژهاي با مقاصد طرح جهتگيري الهي دارد؛ چرا که در روند طي شدة قرون اخير و خصوصاً دوران معاصر، خودباختگي به شکل فراگيري جوامع مسلمان و از جمله کشور ما را در بر گرفته و همين عامل، حجابي ستبر در برابر گرايش به باورها، دانشها و هنرهاي اصيل خودي پديد آورده است. خودباختگي مانعي جدي در برابر تحقق اهداف جهتگيري الهي به ويژه در حوزة هنر و معماري خواهد بود.

خوشبختانه معماري ايران ـ هم در دوران باستان و هم در دوران اسلامي ـ داراي ارزشها و ويژگيهاي شاخص بسياري است که ميتواند پشتوانهاي وزين براي خودباوري دانشجويان معماري باشد؛ هرچند نميتوان صرفاً با اتکا و افتخار به شکوه و عظمت داشتههاي گذشته، فارغالبال از تلاش و تکاپو نشست، اما وجود چنان پشتوانهاي ميتواند انرژي و انگيزة لازم در رشد و حرکت به سمت جلو را فراهم آورد. خصوصاً آن که در آن پيشينة غني و وزين، دوران اسلامي داراي جايگاه بلندي است و ميتواند نيروي محرکي در اهتمام به داشتههاي معنوي، باورهاي اصيل، متون و هنرهاي بومي قلمداد شود.

با عنايت به گستردگي داشتههاي خودي، ذکر تمام آنها از توان و حوصلة اين نوشتار خارج است. لذا در اين بخش، تنها قصد بر آنست که با برشمردن نمونههايي معدود و محدود از داشتههاي خودي، زمينههايي براي تقويت حس خودباوري فراهم گردد و اين رويکرد توسط استادان دروس رشته، به مقتضاي مباحث، سرفصلها و شرايط، تکميل و به طور کاملتري محقق شود. در همين راستا، ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:

اشاره به آثار شاخص معماري ايران (گذشته و حال)؛ چنان که در مباحث مربوط به تاريخ دانش و هنر معماري در ايران نيز اشارههايي شده است، تأثير معماري ايراني بر معماري جهان و به طور ويژه بر سرزمينهاي پيرامون آن (بينالنهرين، ماوراءالنهر، افغانستان، هند و پاکستان و...)، ترديدناپذير است.

خوشبختانه تمدن ايران در عرصة معماري، آنقدر بناهاي شاخص و ارزشمند را در طول زمان و در بستر مکان جغرافيايي گستردة خود پديد آورده است که فقط برشمردن بخش کوچکي از اين آثار نيز از حوصلة اين نوشتار خارج است. اين امر را بايد يکي از برجستهترين دلايل و زمينههاي خودباوري براي معماران، اساتيد و دانشجويان معماري قلمداد نمود؛ آثاري که نه تنها در جايگاه خود و در مقياس سرزميني بسيار ارزشمند، غني و پرشکوه هستند بلکه بسياري از آنها در جهان نيز شناخته شدهاند. معماري ايراني علاوه بر روند متکامل خود در بستر جغرافياي داخلي، در برهههاي قابل توجهي داراي تأثيرگذاري در قلمروهاي فراسرزميني بوده و معماريهاي پيرامون خود را نيز تحت تأثير قرار داده است.

اختصاص بخش وسيعي از موزههاي معتبر جهان مانند موزة لوور فرانسه، متروپليتين آمريکا، موزة شهر سوختة رم و... به آثار و هنر ايران، هرچند از يک نگاه خيانت و بيلياقتي بعضي از مسؤولين و مردم گذشته را در حفظ مواريث فرهنگي و تاريخي اين سرزمين نشان ميدهد، اما از طرف ديگر نشان از ارزش، عظمت و جايگاه آثار و هنر ايراني در جهان دارد.

جنبههاي کيفيِ ناب در معماري ايراني با وجود فقر طبيعت و خشونت محيط جغرافيايي

معماري ايراني غالباً در بستر جغرافيايياي پديد آمده که طبيعتي نسبتاً فقير دارد و به لحاظ اقليمي و آب و هوايي، چندان لطيف و مطبوع نيست. بخش عمدة اين معماري، در محدودة فلات مرکزي ايران در حاشية کويرهايي گسترده و گرم و خشک شکل گرفته و گسترش يافته است. اما با اين وجود، غنيترين و نغزترين بخشهاي اين معماري نيز در همين جغرافياي سخت و خشن پديد آمده است. معاني غني، کيفيات بديع و فرمپردازيهاي زيبا از ويژگيهاي اين معماري است و بدين لحاظ بايد ارزش، اهميت و اعتباري دوچندان براي آن در نظر گرفت و به آن مباهات نمود.

وجود پتانسيلهاي گستردهاي در معماري ايراني که غالباً رسالههاي دکتري و پروژههاي پژوهشي دانشجويان ايراني و خارجي را نيز به خود معطوف مينمايد.

تمدن ايراني بدون اغراق از چنان غنايي برخوردار بوده است که هم در وجوه مادي (قالب) و هم در وجوه معنايي (محتوا) جلوههاي بارز و درخور توجهي را ارائه نموده است. اين امر به صورت ذاتي و دروني به معماري و ساخت شهرها و سکونتگاهها نيز سرايت يافته است. از همين رو موضوعات بسيار متنوعي را در سطوح کالبد، کيفيات و معاني و مناسبات انساني، اجتماعي و فرهنگي و نحوة تعامل با بستر طبيعي و ساير مؤلفههاي از اين دست در بر ميگيرد. اين امر باعث شده که معماري ايراني، قابليت کنکاش و پژوهش از زواياي بسيار متنوع و متعددي را دارا باشد که گوشهاي از اين قابليتها در کتب، رسالات و مقالات علمي منعکس گرديدهاند. اين غنا و قابليت وسيع را ميتوان يکي از مؤلفهها و مبادي خودباوري در معماري ايراني به شمار آورد.

ارزشهاي بارز موجود در معماري ايراني که برخي از آنها را در فهرست ميراث جهاني قرار داده است.

در بستر معماري، شهرسازي و سکونتگاههاي بومساخت ايراني، آثار فوقالعاده ارزشمندي پديد آمدهاند که ارزش، اعتبار و قابليت ثبت در حافظة بشري را يافتهاند. ثبت جهاني آثاري از اين دست ـ عليرغم ضعفهاي بسيار زياد ما در مديريت و نگهداري اين آثار ـ نشان از آن دارد که اين آثار از چنان ارزش و اعتباري برخوردارند که نهادهاي بينالمللي را نسبت به ثبت آنها در فهرست ميراث بشري متقاعد نموده است. بدون ترديد هنوز آثار معماري و مجموعههاي شهري و روستايي بسياري وجود دارند که عليرغم شايستگي، مجال ثبت جهاني را نيافتهاند. وجود تعداد بسيار زياد آثاري در اين سطح و داراي قابليت ثبت در حافظة بشري، به نوبة خود ميتواند ماية خودباوري هر فرد و به ويژه هر معمار و دانشجوي معماري در اين سرزمين تلقي گردد.

وجود تعداد بسياري از منابع داخلي در حوزة معماري و زيرشاخههاي وابسته

به رغم روند خودباختگي در عرصههاي مختلف و گرايش به منابع و آموزهها و آثار غربي، اما خوشبختانه در حوزة معماري آثار و تاليفات قابل توجهي در داخل کشور پديد آمدهاند و نظرات و ديدگاههاي عميقي به رشتة نگارش درآمدهاند که خصوصاً در عرصة نظر، محل تأمل و قابل توجه هستند. گرايش صاحبنظران و نويسندگان داخلي و خارجي به معماري ايراني و تبيين ابعاد و ويژگيهاي مختلف آن، ضمن آنکه قابليتهاي معماري ايراني را گوشزد ميکند، در عين حال به لحاظ دانش، مباني نظري و جنبههاي محتوايي، زمينة خودباوري جامعة دانشگاهي در اين حوزه را فراهم مينمايد.

فنون و تکنيکهاي ويژهاي مانند معماري خاک و استفاده از خشت در معماري ايراني که امروزه مؤسسههاي پژوهشي سرشناسي همچون موسسة کراتر دانشگاه گرونوبل، مؤسسة گتي آلمان، مؤسسة آروويل هند و... بر مطالعة اين تکنيکها و مصالح متمرکز شدهاند.

در کنار ويژگيهاي شاخص معنايي، محتوايي و کيفي، فنون و تکنيکهاي بسيار پيشرو و شاخصي نيز در دورههاي مختلف معماري ايراني پديد آمده و سير تکامل به سطوح عالي را طي نمودهاند. فنون اجراي انواع طاقها و گنبدها، تکنيکهاي بسيار پيشرو در گوشهسازيها، فنون سبکسازي سازههاي بنايي، فنون پايدارسازي سازهها و... از جمله مواردي هستند که با سادهترين و در دسترسترين مصالح طبيعي ايجاد شدهاند. در زمينة بکارگيري خاک و مصالح پايه خاکي، ايرانيان در ادوار گذشته فنون و جزئيات بسيار بديعي را پديد آوردهاند که هنوز براي مجموعههاي پژوهشياي که به صورت تخصصي بر روي موضوع خاک، خشت و مصالح مرتبط با آنها با ابزارها و روشهاي پيشرفته مشغول تحقيق هستند، کاملاً تحسينبرانگيز و تازه است. در همين راستا برگزاري اولين، دومين و هشتمين کنگرة بينالمللي خشت در شهر يزد، مؤيد ارزشهاي جهانيِ معمارياي از اين نوع است.

اشاره به خاطرة آقاي نادرخليلي دربارة مسابقة ناسا براي سکونت در کرة ماه و استناد به نمونههايي از معماري يزد

در کشور ما افرادي توانستهاند قابليتهاي معماري ايراني را به ظهور رسانده و با زباني عامتر در ساير نقاط جهان بشناسانند. در واقع اين امر نشان از آن دارد که معماري ايراني، امکان بهروزرساني و بکارگيري در مسائل روز جهان را داراست. داستان «تنها دويدن» يکي از نمونههايي است که طي آن، مرحوم نادر خليلي (مهندس معمار ايراني) توانست، تکنيک معماري خاک را براي حل کردن مسألهاي کلان و دشوار در زمينة سکونت در ساير کرات و از جمله در کرة ماه به کار بگيرد. هنگامي که «ناسا» فراخواني براي پاسخگويي به نيازهاي زندگي در کرة ماه داده بود، در حوزة ساخت و ساز نيز نظراتي ارائه گرديد. يکي از نظرات که مربوط به آقاي نادر خليلي بود جلب توجه ميکرد و از او خواسته شد تا آن را براي کارشناسان ارائه نمايد. ايشان در نظريات خود با توجه به محدوديت تأمين و انتقال مصالح در کرة ماه، الگوي معماري خشتي اقليم گرم و خشک ايران به خصوص يزد را معرفي نمود و نظرياتش مورد قبول و تشويق آنها قرار گرفت و مبدأ تلاشها و موفقيتهاي بعديِ وي گرديد.

قابليتهايي از اين دست در معماري ايراني بسيارند که ميتوانند در حل مسائل روز دنيا ـ در شرايطي که بحرانهاي زيست محيطي و بحران انرژي گريبان بشر را گرفته و رويکردهايي مانند معماري پايدار، معماري سبز و بومگرايي در عرصة معماري و شهرسازي مورد توجه قرار گرفتهاند ـ به کار گرفته شوند.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات